بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

يكشنبه 27 دي 1383

نگاه کردم به شتر «

نگاه کردم به شتر
« غزل» نگاه کن به شتر، یکی از مشهورترین وناب ترین سروده های سیمین بهبهانی است.
خوشحالم که توانستم آن را الگوئی کنم و حرفم را بزنم.
پیشکش به خودش که من، بعد از سعدی، از او میآموزم سرودن را.
اول، شعر سیمین:

و نگاه کن
آیا نمی نگرند به شتر که چگونه آفریده شد؟
سیمین بهبهانی

و نگاه کن به شتر، آری -- که چگونه ساخته شد، باری
نه ز آب و گل که سرشتندش -- ز سراب و حوصله پنداری

و سراب را همه میدانی -- که چگونه دیده فریب آمد
و سراب هیچ نمیداند -- که چگونه حوصله میآری

و چگونه حوصله میآری -- به عطش، به شن، به نمکزاران
و حضور گستره را دیدن -- به نگاهی از سر بیزاری

و نگاه کن که نگاه اینجا -- ز شیار شوره نشان دارد
چو خطوط خشک پس از اشکی -- که به گونه هات شود جاری

و به اشک بین که تهی کردت -- ز هرآنچه مایه ی آگاهی
و تو این تهی شده را باید -- ز کدام هیچ بینباری

و در این تهی شده می بینی -- هَیَمان اشتر عطشان را
که جنون برآمده با صبرش -- نرود سبک به گرانباری

و جنون دو نیشه ی رخشان شد -- به صف خشونت دندان ها
که ز صبر کینه به بار آید -- که ز کینه زخم شود کاری

و نگاه کن که به کین توزی -- رگ ساربان زده با دندان
ز سراب ، حوصله تنگ آمد -- و نگاه کن به شتر ، آری ...


و نگاه کردم به شتر آری

نگاه کردم به شتر، آری -- به روی قوطی سیگاری
اگرچه نیست بر آن منقوش، -- به دوشش از نیکوتین باری

کجا نشان کمل دیدم -- به دور سبزه ورزشگاه
به گرد بیضی استادیوم -- شتر دوانده شترداری

اگر به کینه، سلامت را -- نگیرد از تن تو اشتر
به دام مارل- بورو افتی -- که چنبره زده چون ماری

فریب پوستر اگر خوردی -- عطش بکش به کوکاکولا
شتر بِکِش، شتر آبی -- که هست لایتی و لوتاری

بکش، بنوش و مشو غافل -- ز مکدونالد المپیکی
که خود دوقبضه فرستاده -- به آدرس تو جهانخواری

نگاه کن به شتر، آری -- که قهرمان المپیک است
شمایلش شده هر گوشه -- مدال سینه ی دیواری

نفس نفس بکن آلوده -- جوان ز دیدن تبلیغات
محیط ورزشی است این؟ یا -- برای مرگ تو بازاری؟
--------

 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی