غم بم و دوبيتي هاي
غم بم و دوبيتي هاي محلي
«به بالينم بيا، غم دارم امشو»
غم ويروني بم دارم امشو
غم بم دارم و همراه اين غم
هزارون هموطن، کم دارم امشو
***
«به بالينم بيا، غم دارم امشو»
غم ويروني بم دارم امشو
بهشتي را ندارم باور، اما
دلي توي جهنم دارم امشو
***
غم اومد، آي غم اومد، آي غم اومد
زمين لرزه، شديد و محکم اومد
گمونم زلزله کافي نبوده
که رهبر هم به ديدار بم اومد!
***
غم اومد، آي غم اومد، آي غم اومد
مقام رهبري سوي بم اومد
نميدونم چرا وقتي که او رفت
پتوهاي کمک، کلي کم اومد!
***
اگر از آسمون خنجر بباره
وطن جز ضربه از دولت نداره
هزارش گر پتو تحويل دادي
زتو ميگيره و صد ميشماره!
***
بدزدد شيخ نان مختصر را
برنج و کيسه قند و شکر را
بيا از شهر بم بيرون برانيم
کفن دزدان عمامه به سر را
***
در اين ايام زجر و تيره بختي
خوشا ياد از بزرگي هاي تختي
مگر امروز شيرين عبادي
بگيرد جاي تختي را، (به سختي!)
***
نه تنها بم، که ايران نيز لرزيد
نه تنها تن، دل و جان نيز لرزيد
ازين همبستگي در ملت ما
ببين، آخوند خندان نيز لرزيد!
***
براوو، ملت بي دولت ما
براوو، خلق صاحب همت ما
گلوي شيخ آب خوش مبيناد
ازين همبستگي در ملت ما
***
به بالينم بيا، غم، غم، غم، غم، دارم امشو ...
--------