دوباره ميچاپمت وطن!
با اجازه سیمین بزرگ و عزیز
دوباره میچاپمت وطن ، اگرچه با آبروی خویش
ستون ز سقف تو میبرم ، به یاری خلق و خوی خویش
دوباره میگیرم از تو خون ، به خاطر آقازاده ها
اضافه اش نیز میدهم ، به بچه های عموی خویش
دوباره این خاک پر گهر ، به توبره و کیسه میکشم
دمی تغافل نمیکنم ، ز کوشش و جستجوی خویش
دوباره میبُرمش نفس ، ز هرکه کوشد برای جیک
به انفرادی بیفکنم ، چه منتقد چه عدوی خویش
به چند تن از قلمزنان ، دلار و پوندی دهم نشان
خصوصاً آنکه برای من ، نموده پاره گلوی خویش
به رهبری نیز میدهم ، زکات و خمس و کمیسیون
اگرچه بیزارم از طرف ، چو یک زنی از هووی خویش
دوباره میسازمت وطن ، برای بانک سوئیس خود
که کبک بختم نموده حظ ز بانگ قوقلی قو قوی خویش