بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

سه شنبه 4 بهمن 1384

حدس بزن چه کسي ميان خميني و شريعتمداري بود؟

سلام. من نميرسم ايميل ها را جواب بدهم. چکار کنم. (از آن "چکار کنم" هائي که سؤالي نيست. مي بخشيد!) فقط به بچه هاي رشت بگويم قربان شکل همه تان -(من نوشته بودم در گلسار، حومه رشت قايم شده بودم؛ اينها ميگويند گلسار، محله اي در شمال شهر ماست و حومه نيست)- چشم. ممنون. چه اسم قشنگي هم دارد. پس افتاده توي شهر.

آنجا که گفتم رفته بودم نه از دست مقامات رسمي بود (هنوز)! از دست حزب اللهي ها بود که ميخواستند مرا پخ پخ کنند چونکه نوشته بودم يارو زنش را کشته بود. پرسيدند چرا؟ گفت ديشب مهمان داشتيم موي او توي غذا بود! گفتند بايد او را ميکشتي؟ گفت صد دفعه گفته بودم نگذار نامحرم مويت را ببيند. (به زودي روزنامه اش را براتان اسکن ميکنم)

خوب البته تعطيلات عيد هم بود. رفتم پيش دوستاني که ويلا داشتند و از تهران رفته بودند. رفتم تا تعطيلات تمام شود و پاسپورتم را از آژانس المپيا بگيرم پناه بيارم به آغوش ملکه انگليس. به قول سعدي:
اگر جستم از دست اين تير زن
من و کنج ويرانه پيرزن

نوروز تلخي بود. فاطي خانوم و پيوند و شاپرک در لندن تنها بودند و نگران من. در يک غروب بهاري وقتي دخترک خدمتکار فيليپيني ويلن ميزد من زار زار دوبيتي هاي باباطاهر ميخواندم! در آن منزل که ما بوديم عکس هاي خميني و شريعتمداري روي طاقچه بود. خانم صاحبخانه هنوز خوب اينها را نشناخته بود. بهشان ميگفت آيت الله عينکي و آيت الله بي عينک!
حالا اگر گفتيد وسط عکس اين دو آيت الله عکس چه کسي بود؟ رفسنجاني؟ منتظري؟
بهشتي؟ خير. هيچکدام. باورتان نميشود اگر بگويم در اين ويلاي طاغوتي، عکس چه کسي ميان تمثال اين دو آيت الله خودنمائي ميکرد.
شايد محال است بتوانيد حدس بزنيد. عکس بيربطي هم نبود. در خانه آن خانم عکس بيربطي نبود ....لطفن خوب حدس هاتان را بزنيد و فکرهاتان را بکنيد. بعد برويد به "ادامه مطلب» و سطرآخر را ببينيد: (عجله نکنيد. فکر کنيد)

پرزيدنت مارکوس، رئيس جمهوري فيليپين!

نظر های شما (0)     
 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی