بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

جمعه 23 تير 1385

دلواپسم به خاطر فرداي اعتصاب

لا اله ال الله. نميگذارند آدم به مرخصي اش برسد. داشتم با پرزيدنت بوش گلف بازي ميکردم ها.
اسرائيل روي عصبانيت از احمدي نژاد زد فرودگاه بيروت را لت و پار کرد و عده اي انسان بيگناه را کشت. يک کله زيدان به يارو زد، از هزار طرف محکومش کردند اما رسانه هاي دولتي انگليس اين کشت و کشتار و تجاوز را ميگويند «عمليات اسرائيل» (Israel operation)، انگار لوزه اش را عمل کرده!

برنامه اعتصاب غذا به خوبي پيش ميرود. من يک قصيده غرّا در اين مورد گفته ام:
ضمن نظر به چهره زيباي اعتصاب
دلواپسم به خاطر فرداي اعتصاب

هنوز بقيه اش را نگفته ام. گذاشته ام ببينم چه ميشود که از فرصت سؤاستفاده کنم.
شوخي کردم بابا. من پيروزي مبارزه را به کنف شدن خودم ترجيح ميدهم. اميدوارم آقاي گنجي و گروه مشاورانش (اگر مشاوراني در کار باشد) فکر بعدش را هم کرده باشند (يا حالا بکنند) که اين جوش و خروش جمعي به سرخوردگي عمومي و سکون و سکوت بعدي و سردرگمي مبارزاتي نيانجامد. قصيده من همان يک بيت است و حرف ديگري ندارد و منظور از فردا هم دوشنبه نيست.

و امّا احوال شخصيه:
من در غم دوست اشکبارم
وز دوري دوست سوگوارم
او رفت و غمش براي من ماند
غم چون غم اوست دوست دارم

«... و اين گونه بود که ما به دنبال خميني راه افتاديم». از ف.م.سخن. اين مقاله در سايت «گويا» هست. فرصت کرديد بخوانيد. (سعي کنيد فرصت کنيد لطفن)

 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی