اشارهای به اکبر گنجی و وضع او، آرامش دوستدار
...اکبر گنجی در مانيفست سومش با استناد به سخنان متفکرانی که نام بسياری از آنها برای من شناخته نيست، وقتی به لزوم نظامی اخلاقی برای جهان میرسد و از تئوريسين آن که کانت باشد نام میبرد، بهجا میبيند در اين ارتباط سخنی نيز از علیبن ابیطالب نقل نمايد، تا کانت در گشودن اين عرصه بیيار و ياور نماند! ما اصلاً به آنجا نمیرسيم که از مآخذ اينگونه سخنان بپرسيم. اين را نيز میدانيم، و در غيراينصورت بايد ياد بگيريم، که هر مرشدی فقط برای کوچک ابدالش، هر مرادی فقط برای مريدش، هر امام يا پيغمبری فقط برای پيروش اعتبار دارد؛ و آنگاه که پا از گليم خود بيرون نهد و درصدد تحميل آنان برآيد، فاجعه آغاز گشته است. اين يکی را حقش است ما از انقلاب بیمانند اسلامیمان آموخته باشيم. اما بهمحض آنکه اکبر گنجی در يک آن و در يک زمينه از کانت و امام اول شيعيان میگويد و ذهن هردو را ناظر بر منظور مشترکی مینماياند، مرتکب خطايی نابخشودنی میشود. چرا؟ برای آنکه با اين همانندبينی، يا کانت را از مقام تفکر به قعر افسانههای عوام و عامیپسند شيعی فرو میکشد، يا علیبن ابیطالب را به اوجی میبرد که چيزی جز دود از او باقی نمیماند. حتا ديگر نمیتوان او را از پيشقراولان اسلام شمرد. بايد دانست، يا نبايد فراموش کرد که کانت يکی از چند فيلسوف بزرگ سراسر تاريخ است و علیبن ابیطالب يکی از ياران و ياوران پيغمبر در استيلا يافتن بر حجاز به ضرب شمشير. بيش از اين ميل ندارم نام اين دو نفر را کنار هم ببرم.
....در اين بيست و هفت سالی که از عمر جمهوری اسلامی میگذرد، ما دنبال هر کسی که کورسويی در دل جمهوری اسلامی نشان داده، با اميدهای واهی و ابتدايی راه افتادهايم. همکاری و همبستگی با اکبر گنجی طبيعتاً موجه است. اما من گمان میکنم که دنبال او راهافتادن، يا درستتر بگويم، او را دورهکردن، بيشتر به زيان اوست تا به سود ما....
و در پايان. اکبر گنجی، اگرنه در مورد فراموشکردن، لااقل در مورد بخشيدن عاملان بليهٌ اسلامی اصرار میورزد، يا آن را توصيه میکند....او هم به سهم خود در استقرار جمهوری اسلامی دست داشته و در اين حد ناگزير با ستمکاران همسنگر بوده است ... بخشيدن ستمکاران حقیست منحصراً از آن ستمديدهها. اکبر گنجی میتواند بدون کمترين انتظاری از کردهٌ خود پوزش بخواهد و برای خودش طلب بخشش نمايد. پذيرفتن آن و بخشيدن او مطلقاً با ستمديدههاست. اما اکبر گنجی پيش از اينها بهگمان من کار ديگری بايد بکند. ... تقريباً همه کسانی که در جبههٌ ستمکاران نبودهاند، از سوابق اکبر گنجی چيزی نمیدانند. سکوت او در اين مورد قهراً او را مظنون جلوه میدهد. اگر هيچکس نداند، خود او میداند که در زمان خدمت به جمهوری اسلامی چه کرده است. تکليف اخلاقی اکبر گنجی ايجاب مینمايد که بگويد در دورهٌ خدمتش چه میکرده.
با ستمديده و کلاً با ايرانيان مخالف جمهوری اسلامی است که او را، اگر خطايی کرده، ببخشند يا نه.
--------------------------------------------
توضيح ما: با اينکه مقاله استاد آرامش دوستدار با ايجاز و فشردگي نوشته شده، ما جسارتاً آن را به يک سوّم خلاصه کرده ايم. متن کامل در سايت «گويا» آمده که همينجا با کليکي بر نشاني آن ميسّر است. ضمن سپاس از گويا ، توجه ميدهيم که سياه کردن يا bold کردن کلمات، کار ماست.
اشارهای به اکبر گنجی و وضع او، آرامش دوستدار
http://news.gooya.eu/politics/archives/050714.php