بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

يكشنبه 2 دي 1386

آشنائي با پادوهاي توده‌اي - تآتري رژيم!

بعد از مدت‌ها که فرصت کردم هولکي سري به اينترنت بزنم، در سايت پر و پيمان راديو زمانه اسم خودم را جزو شرکت‌کنندگان در به اصطلاح فستيوال تآتر کلن ديدم!

کم‌لطفي البته از سوي خانم اختر قاسمي، گزارشگر و عکاس هنرمند است که موقع نوشتن خبر، دقت نداشته که من بيست سي سال است از هرچه بوي گند جمهوري اسلامي بدهد، فراريم. (احتمالاً ناخودآگاهِ ايدئولژيک اخترخانم در اين سهوش دخيل بوده!)
يکبار قبل از اينکه فاش شود که مجيد فلاح‌زاده، پادوي تآتري جمهوري‌اسلامي است، در مقابل دعوتشان که به علت گرفتاري رد کرده بودم، ادب کردم و خوشباورانه پيامي براي فستيوال فرستادم و موفقيت‌شان را آرزو کردم! غافل از اينکه دارم موفقيت يکي از کارچاقکن‌هاي هنري رژيم را در خارج آرزو ميکنم! (خوشبختانه‌ همانطور که خانم قاسمي نوشته، هنرمندان آزاده‌ي مهاجر و تبعيدي، فستيوال را تحريم کردند. اسامي ديگري هم که رديف کرده، مربوط به قبل از لورفتگي است!)
نظير مجيد فلاح‌زاده، «لورفته‌اي» هم در لندن داريم به نام ايرج امامي، که او هم در راستاي فيلم و تآتر به ايران رفت و آمد ميکند و به «امامي واجبي نخورده!» معروف است! وجه تشابه ديگرشان اينکه هردو از بچه توده‌اي‌هاي در خدمت رژيم‌اند.
افشا نکردن اينها، خيانت به خون افسران جانباخته‌ي توده‌اي، و هزاران حبس کشيده‌ي حزب است و جفا به بسياران اعضا و هواداران شريف حزب توده است که هم اکنون در ايران و در تبعيد، (و عمو يوسف که اخيراً در مالموي سوئد ملاقاتش کردم!) با هرگونه ناگواري ساخته‌اند اما نه فستيوال براي رژيم راه انداختند، نه براي رژيم تعزيه‌گرداني کردند، نه شبانه به خانه‌ي کاردار سفارت رفتند، نه اخبار مبادله کردند، نه هرگز سرسوزني از نفرتشان نسبت به رژيم آدمخور کم شده است.

نظر های شما (7)     
Hamid Bigdeli:

Hadi jan, manam toudeee boodam ama baad fahmidam ke che gohi khordam. Aya hala bayad ta abad mojazat besham ta shoma razi beshi? man na radio zamane ra mishenakhtam wa na Boss-hashoon ro. ta shoma gofti raftam wa chand saat matalebeshoon ra didam wa eshkali daresh nadidam. az akhoondha ham tarafdari nadidam. kolan site farhangi jalebi bood. am shoma ke khodet ba VOA wa baghie hamkari mikoni dige chera aab ra gelalood mikoni? aya kasi ke toudee boode dige hich chance baraye jobran ghalati ke karde wa baraye zendegi nadare? shoma hichwaght eshtebah nakardi? Hamid Bigdeli.
هادي - عزيز جان، غلط کرد هرکس به شما حرفي زد يا جسارتي کرد. چرا بيخودي خودت را مخاطب اتهام‌ها جا ميزني؟ ما هدفمان معلوم است و لو رفته!

(December 30, 2007 3:23 PM)
ممد تقی:

سلام هادی جان

خدا تورو برا ما حفظ کنه. نور چشماتو هم روز به روز بیشتر و بیشتر کنه. وقتی می بینم که میون اینهمه شاعر و نویسنده و روشنفکر و خلاصه آدمای دست به قلم یکی هست که خط و خطوطش مردمی و ملی هست و نون به نرخ روز نمیخوره که اگر می خورد درآمدش از همه مزدورای اجاره ای و قسطی از هر تخم و ترکه بیشتر بود، اونوقت جیگرم خنک میشه.مخصوصا وقتی با دو بیت شعر یا دوتا خط حق این حضرات رو می ذاره کف دستشون....کاش مثل تو چندتای دیگه هم بودن. اما چه کنیم که هادی خرسندی رو نمیشه زیراکس گرفت و تکثیر کرد. دوستت داریم شدیدا.

(December 28, 2007 9:42 AM)
lagha:

khorsandi aziz jekbar tudehi hamische tudehi tasebefarmaid on afsarane be gole schoma vatanparast che kesai hastaned va che khedmati be vatan kardend ke laagal jek golhovallah baraye ischan mesle kijanouri va negahdar be chanim man jaye schoma baschem az inha fasele migiram

(December 25, 2007 12:20 AM)
امیر:

هادی عزیز،
مزدور جمهوری اسلامی گفتی و دلم را کباب کردی. این جانوران در شهر ما هم وجود دارند، بطوری که من وهمسر و فرزندم هم مجبور شدیم برای برنامه شما سفری به ژنو بکنیم تا شما را زیارت از راه دور و از پایین تپه ماهور سن بنماییم.
در هر صورت برای شما سلامتی و طول عمر آرزو میکنم و در آخر یک آرزو هم دارم: درد و بلای هادی خرسندی بخورد توی سر هر چی مزدور جمهوری اسلامیه.
شما اگر این پیام را بگذارید، خودش راهشو پیدا میکنه.


(December 23, 2007 6:28 PM)
منصور:

آقاي هادي خرسندي سلام بر روي ماهت....
خيلي خوشم آمد كه سگ را سر لاشه مي كشي!
از اين سگهاي ولگرد در ولايت غرب زيادند كه دم تكان مي دهند , بيچاره ها اگر براي رژيم دم تكان ندهند مجبورند واجبي بخورند!
هادي جان قدر خودت را بدان و مانكن بوتيك نشو !
مواظب پوست موز باش .
ملت تو را دوست دارد و از شما انتظار بهتري دارند!
موفق باشي عزيز
منصور
هادي - ممنون عزيز که سفارش کردي مانکن بوتيک نشم، اما منظورت را نفهميدم! خودت هم مواظب باش دي.وي.ديِ اپرا نشي. (اميدوارم منظورم را نفهميده باشي!)

(December 23, 2007 11:18 AM)
HOOMAN:

درود به عمو هادي عزيز
كلي ذوق مرگ شدم كه مطلب جديد نوشتي ! اين بار كه شما شعر نذاشتي من اين شعر جديدمو با اجازه مي نويسم . خوشحال ميشم از نظراتتون .


يك درد و مرض گشته , مشهوري و خوشنامي چون ديد كه سخت است اين , سهل است چه بدنامي
آن شيخ چه زيبا گفت : گر در طلب دري در كام نهنگان رو گر ميطلبي كامي
اين شيخ ولي شايد ,از آب كمي ترسيد عكسش به قمر چسباند , با ياري هر حامي
راهش چه مهيا شد , در ماه نشد در چاه مردم بتوانش ديد , از بخت بد و خامي
بازار خرافه داغ ,چون نذري مجاني هر كس ببرد كاسه , با ما لش اندامي
حجم كم و حجم بيش , دارند در اين بازي شايد بشوي رهبر , گر تو شه احجامي
ملا كه همه منبر اوج هنرش بودي بنگر چه كنون در قصر با منقلي و نامي
در روزنگار ما شه بوده و چه رهبر هر كس كه گرفت قدرت از نفت گرفت كامي


زنده باشي هادي جون . الگومي !

(December 23, 2007 5:25 AM)
فرهاد:

با اجازه ی نگرفته ، در بالاترین لینک دادم

(December 23, 2007 4:32 AM)
 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی