بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

جمعه 14 دي 1386

توضيحات خانم اختر قاسمي و توضيح ما

"من توده‌اي نيستم ...."، اما ورزشکارها را دوست دارم!

(بعد از تعارفات) من مطلب شما را در مورد گزارشم از فستیوال تاتر همان موقع خواندم خواستم زیر مطلبتون جوابی بنویسم که بعد منصرف شدم ابتدا از تعریف تون در ابتدای مطلب از من ممنونم و خوشحال شدم که از من به خوبی یاد کرديد ولی از شما گله ای هم دارم چون راستش من نام شما را در بروشورهای فستیوال تاتر دیدم و طبیعتا بر اون اساس نوشتم و چیزی من در آوردی و " ناخود آگاه ایدئولژیک " نبوده و در ثانی من که خودم گفته بودم که تا قبل از سال 2000 که فستیوال گروه از ایران دعوت کند مورد حمایت هنرمندان تبعید و مهاجر بوده !

به همین دلیل انتظار این برخورد که نوشتید "ناخود آگاه ایدئولژیک خانم اختر" را نداشتم چون درسته که من چپ بودم ولی اولا هیچوقت حتی سمپاتی به حزب توده نداشتم ( ضمن احترام به عقاید دیگران ) و حزب را حتی در ژانر ایدئولژیکی طیف چپ حساب نمی کردم !( جوانی و هزار لاف ! ) من در نوجوانی و اوایل بیست سالگی (در واقع بچگی ) هوادار فدایی بودم و از 23/24 سالگی در خارج از کشور هستم و هیچوقت به هیچ جریان سیاسی و ایدئولژیک وابسته نبودم و نیستم و از هر گونه چهار چوب ایدئولوژیک و فکری فراری هستم چون معتقدم ایدئولژی خاص انسان را برده خود می کند و از "خود" دور می کند. از زمانی که خارج هستم به کار فرهنگی پرداختم و این را کارنامه زندگی ام در اینجا ثابت می کنه . با این حرف شما این توهم برای بعضی ها پیش میاد که من یا توده ای بوده ام و یا هستم و برای عرصه ی کاری ام ـ ژورنالیستی ـ ضربه پذیر است. چندی پیش از یکی دوستان ژورنالیست مطرح و قدیمی در ایران ایمیلی دریافت کردم که نوشته بود نام من در لیست ژورنالیست های " معاند " جمهوری اسلامیست و وقتی یک بزرگواری مثل شما مرا به نوعی "ایدئولژیک توده ای! "معرفی کند آنها سواستفاده خواهند کرد.و به نوعی به عنوان تایید حرفشان استفاده می کنند ..... اميدوارم توضيح دهيد. با احترام اختر قاسمي

توضيح ما - اختر خانم عزيز. اگر فستيوال مربوطه نام مرا در بروشورش گذاشته، شايد خواسته با جمهوري اسلامي گران حساب کند يا مرا هم در بدنامي خودشان شريک کند. اين هم از حقه‌بازي‌هاي مجيد فلاح‌زاده است.
ديگر اينکه حرف ما راجع به آنهائي بود و است و هست که به نام حزب توده، پااندازي براي رژيم ميکنند، و الا، ما الآنش هم از لطف و حمايت دوستاني که نامشان باعث افتخار حزب توده است، همچون دکتر محمد عاصمي در مونيخ، (که استاد ماست) يا ..... در دانمارک، يا نصرت‌الله نوح در سن‌خوزه، (که به ايران هم رفت و آمد ميکند ولي خود را نفروخته) يا جلال سرفراز در برلين، يا ديگراني که اجازه نداريم نام ببريم (تازه از اينهائي هم که نام برديم و نبرديم اجازه نگرفته بوديم!) برخورداريم و به دوستي‌شان مفتخريم. خاطره‌ي خوش رحمان هاتفي انسان بزرگ و دوست‌داشتني را هم هرگز از ياد نميبريم. حرف ما چيز ديگر است و گفتنش تکراري است.

در مورد خانم اختر قاسمي هم اگرچه سنت مطبوعاتي و رسم قلمزني، در فرهنگ ما، «جواب دندانشکن دادن» را تجويز ميکند، - حتي اگر حق با طرف باشد - ولي ما صميمانه اگر سوتفاهمي شده پوزش ميخواهيم که البته «ناخودآگاه» که گفتيم، خود يک مقدار توجيه حرفمان هست اما با توضيح ايشان، آن را هم پس ميگيريم. خاصه که در اين سالها شاهد بوده‌ايم که ايشان کار ژورناليستي و عکاسي خبري را با استقلال انديشه، و به دور از گرفت‌و گيري‌هاي ايدئولژيک پي گرفته‌اند. ما هم آنقدر به کاري که 45 سال است ادامه داده‌ايم، اعتقاد و احترام داريم، که به راحتي خطاي خود را جبران ميکنيم و حرف ناروا را پس ميگيريم. اگرچه که پيش از هر گفتن و نوشتني، احتمال پس‌گرفتنش را به حداقل ميرسانيم.
ببخشيد اختر خانم عزيز. من (هادي خرسندي) - که حجب و حياي سنتي باعث ميشود در نوشتن، به صيغه‌ي جمع از خودم حرف بزنم - ، شخصاً و به تنهائي از شما عذرخواهي ميکنم.

اين هم وبلاگ پر و پيمان اختر خانم قاسمي، خيرنگار عکاس و هنرمند.

نظر های شما (6)     
یک فرزند لر:

خود سانسوری و خود سانسوری تا کجا؟ اگر مرا هم متهم به لر نبودن نکنید ، آیا حالا هم که یک سایت به نام جنبش رهایی بخش لرستان 11 آمده است حقایق را با شجاعت میگوید اینگونه برخورد از طرف loor.ir و سایت loorna.irدرست است؟
گفتمان دموکراتیک را بیاید ارزش کنیم و نبودن یک تحلیل دقیق را از حاکمیت ضد بشری ، ملی و مذهبی جمهوری اسلامی را جبران کنیم ، بیاید به جای بررسی هم و متهم کردن همدیگر بتابر خواست وزارت بدنام اطلاعات در طول 29 سال گذشته، کمی هم به زندگی فلاکت بار مناطق لر نشین و خطرهای واقعی و ملموس در منطقه و دیوانگی صدام گونه خامنه ای و اطرافیانش در منطفه خاورمیانه ببردازیم.
جواب جالب و منطقی سایت 11لرستان www.lorestan11.com غیر مستقیم (حداقل یکی فهمید این بازی 29 ساله بوده)داده است حتما بخوانید

(February 9, 2008 3:16 PM)
یک خواننده موشکاف:

اختر قاسمی که می گوید در نوجوانی طرفدار فدایی ها بوده، البته فراموش کرده بگوید "اکثریتی" بوده است، شاید برای آنکه بین اکثریت و حزب توده تفاوتی می بیند؟!

(February 8, 2008 12:30 AM)
دیده بان:

هادی جان عزیز
با معرفی شما به سایت (یا وبلاگ) خانم اختر قاسمی دفتم و چون مطلب اصلی صفحه آن روز آن در مورد کنسرت گوگوش در شب ژانویه در آلمان بود نکته ای به نظرم رسید که جهت اطلاع خود ایشان و شما و خوانندگان سایت شما به اطلاع میرسانم
اول آنکه من نه تنها با کنسرت رفتن و شاد بودن و رقصیدن دختران و پسران جوان و حتی مسن تر ها اصلا مخالف نیستم بلکه خیلی هم موافقم و فکر میکنم که برخلاف نظر احمقانه آخوند ها موسیقی و شاد بودن نه تنها مضر نیست بلکه برای تقویت روحیه انسانی انسان (نه آخوند) بسیار هم مفید و لازم است (بگذریم که این آخوند ها و زاد ولد های نو کیسه آنها این کار را به کثیف ترین شکل ممکن آن و حتی با تجاور های شنیع به حقوق دیگران انجام میدهند و شاد بودن از نظر آنها همین پایمال کردن حقوق دیگران است)
دوم رفتن و دیدن و گوش کردن به کنسرت گوگوش که در سطح و مقیاس خود یک سر و گردن از همگنان خود بالاتر است و آدم دلش میگیرد وقتی بیاد بیاورد که این حکومت ارتجاعی چگونه ربح قرن این صدا در سینه او و خود او را خانه نشین و در واقع در زندان خانه اش نگهداشته بود. و میتوان غم و اندوه این ستم آخوند ها را از چشم گریان و نگاه غمناک او در حین خواندن و خندیدن دید و بر مباشران چنین ظلمی بر او و برآنانکه از هنر او محروم شدند، رفت لعنت صدهزار باره فرستاد
اما سوم و نکته درد آورتر که از جانب ماست نه رژیم آخوندی و آن مطلبی است که در سایت یا وبلاگ (یادم نیست چون من لینک آنرا در سایت دیگری دیدم و خواندم)جوانان دانشجوی مبارز و زجر کشیده ایرانی بنام پویان انصاری است از قرار زیر:
1- کنسرت گوگوش در 27 دسامبر در استکهلم بلیط 100 دلار تعداد شرکت کننده حدود 4000 نفر
2- دعوت به اجتماع اعتراضی به ربودن، دستگیری و زندانی کردن و شکنجه بیش از 30 نفر دانشجوی آزادیخواه در 28 دسامبر در استکهلم بدون بلیط (مجانی) تعداد شرکت کننده حدود 200 نفر
از اول هم که گفتم من باکنسرت و موسیقی و رقصیدن و شاد بودن شما ها مخالف نیستم بلکه از آن خوشحال هم میشوم اما وجدان، انصاف و شرف شما را که بسیاریتان بنام پناهنده سیاسی در دامن امن آن کشور آسوده اید و بحق میتوانید در کنسرتی که دوست دارید شرکت کنید، به داوری میخوانم که آیا خیلی برایتان سخت است که اندکی از آن شادی را که در دیار فرنگ میکنید با هموطنان در بند خود شریک شوید و اندکی از وقت خود را صرف اعتراض و فقط اعتراض به دستگیری و شکنجه و زندان انفرادی آنها بکنید؟ کاری که در دیار فرنگ هیچ هزینه ای برای شما جز صرف چند ساعت وقت ندارد.
بابا با انصاف و شرف ها از هادی خرسندی ها یاد بگیرید که برای شرکت در دومین گردهمائی کشتار زندانیان سیاسی در سال 67 تا آلمان هم میرود (حالا اینجا هم که برای شما بی معرفت ها نقل شود حتما" خواهد گفت: در مقابل اینهمه جنایتی که می بینم و این همه نفرتی از این جانیان دارم تا آلمان رفتن و یک سخنرانی و شعری هم خواندن که کار مهمی نیست).
بی معرفت ها فقط بلدید شعر های های او را بخوانید و کیف کنید و احیانا" به به و چهه چهی بکنید. بقول آخوندها والله حضرت هادی خرسندی از این بی حالی شما خیلی هم دلخور است چرا که در روایتی از قول او آمده است: والله از ما نیست کسی که در مبارزه بر علیه ارتجاع حاکم بر مملکت ما فقط میخواهد مفتخوری کند و هیج حرکت فکری و عملی هر چقدر کوچک هم که باشد، در راه آن نکند.
با درود مجدد به هادی و خرسندی و همه آنها که مفت خور سیاسی نیستند و فهمیده اند که بابا منتظر قهرمان از هیچ نوع آن نباشید. تکانی به مغز خودتان بدهید شاید توانستید حرکتی هم بکنید.

(January 11, 2008 11:36 AM)
دیده بان:

آقای هادی خرسندی عزیز و گرامی
روشن بینی و بزرگ منشی شما احساسات مرا وامیدارد که با القاب بیسشتری از شما یاد کنم اما میدانم که ممکن است به مجیزگوئی تعبیر شود و از آن گذشته خود شما هم از آن خوشتان نخواهد آمد چرا که میدانم آنجه شما بیشتر از تعریف و تمجید دوست دارید تشویق دوستان و خوانندگان مطالبتان به تفکر عمیق تر و یک ذره غیرتمندی بیشتر است. با وجود این نمیتوان از نفشی که کار شما در روشنگری و آگاه سازی خوانندگان سایت شما دارد به راحتی گذشت . پس هادی عزیز دست مریزاد و شادمانی هایت افزون و رنجی که از نامردمی ها و نیز ناآگاهی های بسیار از مردممان میبری کمتر و کمتر باد.
اما بعد از این مقدمه طولانی اصل مطلب: من خانم اخترقاسمی را نمی شناخته ام و اکنون که شما سایت ایشان را معرفی کرده اید انرا خواهیم دید. اما مطلب مهم روشن اندیشی و بزرگ منشی شماست در توضحیاتی که داده اید و صادقانه آنجه را که لازم دیده اید توضیح داده اید. همان چنان که بدرستی یادآورشده اید در وانفسای که ما ایرانیان و بخصوص روشنفکران در نقد مخالف و حتی نظر مخالف میخواهیم شکم طرف را پاره کنیم، این کار شما درس بزرگی است. دمت گرم و سرت خوش باد. در راه راستینی که تا بدینجا امده ای استوار و پایدار باشی.

(January 8, 2008 7:32 AM)
رک‌گو:

جناب خرسندي، ای‌کاش اين به اصطلاح روشنفکران خارج‌نشين کمی از تواضع شما می‌آموختند. سلامت باشيد.

(January 7, 2008 1:30 AM)
Masod Nekou:

az daroone keshmakeshe akhlagh e hanari shoma ba bargozarkonande theatre Köln , ba khanoomi ashna shodim ke khod ro chap minamad wa az kalame Ganre baraye aan estefade mikonad .waghti be weblog ishan mirawam ba khandane gozaresh-ha wa didane aks-haye ishan bishtar afsoos mikhoram .ma hamishe ba pish keshidane mozooate idealogik az bande aslie herfe honari ghafel mishawim, an ham takhasos ast dar amri ke anjam midahim

(January 5, 2008 11:41 AM)
 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی