چگونه پاس قلم را نگاه داريم؟
يک رفيق شاعري ما داشتيم به اسم احمد اللهياري....
يک رفيق شاعري ما داشتيم به اسم احمد اللهياري. با معرفت بود. آثار اعتيادي سخت، از سر و رويش ميباريد. گويا وقتي فعاليت سياسي ميکند و به زندان ساواک ميفتد، خبرچين هم ميشود، اما نه مثل تودهايهاي ساواکي و ساواکيهاي تودهاي، ظاهرالسلاح و شک برنيانگيز!
اللهياري با فين و فين کردنهايش، انگار ميخواست به همهي دوستان و همکاران بگويد که جلوي من حرفي نزنيد!
بعد از انقلاب شکوهمند، اللهياري معتاد و معتادتر، گير حسن شريعتمداري در کيهان افتاد و مقالات فرمايشي نوشت و يک ماه پيش هم با بدبختي هم مرد.
حالا همکاران سابق کيهانياش در خارج فحشش ميدهند. يکيشان همهي صغرا کبراها را چيده تا خودش را برتر از او ثابت کند! و اينکه اللهياري با عجز و لابه از او خواسته بوده که دستش را در کيهان بند کند.
مقاله را با حکايتهاي مسخره و روايتي که نمپداند «تا چه حد صحت دارد» پر کرده و تهمتهائي زده به آدمي که رفته و بيدفاع است. اولش هم گفته اهل چوب به مرده زدن نيست!! مهمترين ايرادش هم اين است که چرا اللهياري، ترک نميکرد؟ چرا با اينکه اين بزرگان و سروران و قيمها و استخدام کنندگان و چپنماهاي متعهد، او را در بيمارستان خواباندند، اللهياري ترک نکرد؟!
آقاي طالعبين!
شما کاش دوستي و بامعرفتي را از احمد اللهياري ياد ميگرفتيد. اعتياد به هروئين، ترک کردنش آسان نيست، اما يادتان باشد که شما هم ترک نکرديد! هنوز هم ترک نکردهايد. با اينکه معتاد به مواد مخدر نيستيد، اما ترک نکردهايد. شما با اين مقاله، به خوانندگان «شهروند»، چه دادهايد؟ پاس قلم را چگونه داشتهايد؟ اين مقاله جز اينکه نشان ميدهد شما هنوز ترک نکردهايد، چه اثري دارد؟
شما شايد آدم بدي هم نباشيد اما مختصري مراجعه به يک روانپزشک ضرري ندارد. شايد کمکتان کند که ترک کنيد!
نظر های شما (8)
Massoud:
سلام- اين جمله JOURNALISTIC كدِ OF ETHICS همان شرافت روز نامه نگارى است كه تو در مقاله ات به ان اشاره كردى..
Maryam:
حدى جان سلام، والله inghdar به تو در Sedagat، ميهن دوستى و شرافت ات gharg هستم كه هر چه مى گوى مى بينم راست و حسينى است، دمت گرم، دوستت داريم، الهى زنده باشى تا چشم حسود ا به tareke.....
د.شاکی:
هادی جان تو اصلا دستت نمک نداره و هر حرفی که بزنی،چه به طنز و چه غیر طنز،هر کسی میخواد از اون نمد برای خودش کلاهی بسازه.والله من که از تو تا بحال حرف خلافی در مورد شاه نشنیده بودم که این جناب فرهاد ترا بدلیل گفتنش آدم بدی میدونه.حالا شاید مجبور شی در بهای این خطای بزرگ!به شاه اللهی ها کمی نون قرض بدی که نگن آدم بدی هستی!یا حالا فرضا هم گفتن که چی؟
د.شاکی
hasani:
خرسندی عزیز دست و قلم و هوش سرشارت درد نکند
درد کردن هوش هم از آن حرف های رایج است. می بخشید البته.
حالا که نوشتی و عالی هم نوشتی کاش اشاره ای هم کرده بودی به نوشته( نوشته که چه عرض کم) آقای هوشنک اسدی در رفسنجانی نامه روز آن لاین دوست عزیرت آقای بهنود. آقای اسدی در آن نوشته راه رفیق سابق اش طالعی را رفته است به اضافه ادعا کرده است که دشنام نامه ها و پرونده سازی هائی را که به روزگار زندانی بودن اش علیه روشنفکران کشور در کیهان شریعتمداری نوشت، اللهیاری نوشته است اما به نام و امضای او منتشر کرده اند. حکمت اش را لابد خود ایشان می داند و بس. آقای اسدی صبر کرد تا اللهیاری بیچاره سرش را زمین بگذارد و ایشان نوشته های خود را به حساب او واریز کند. یادت هست که نوشته های اسدی علیه روشنفکران عضو کانون نویسندگان در آن روزگار از چه قماشی بود و ایشان با قلم خود که در مکتب ... رنگ گرفته بود چه تهمت ها و توهین ها و پرونده سازی های می کرد علیه چهار تا آدم که با سانسور مخالف بودند. از این یکی ننوشتی. شاید حق هم داری. اما اگر قرار شود که تا کسی سرش را بر زمین سرد مرگ گذاشت ، دیگران کارنامه خود، حتا نوشته های امضا شده خود، را به حساب او بگذارند باید همه ما نه فقط از مرگ که از کارهای بعد از مرگ خود هم بترسیم . دمت گرم و قلم ات روان باد
حميد ايزدي:
هادي جان:
معمولا حوصله خواندن چرنديات جرناليستهاي!ايراني
را ندارم ولي چون لينک داده بودي مقاله اين روشنفکر!
هم وطن را در رابطه با احمد اللهياري خواندم.
من اسم احمد اللهياري را براي بار اول است که شنيدم
و هيچ از وي نميدانم. اما:
چيزي که بيشتر جرناليستهاي ايراني فاقدش ميباشند همانا
JOURNALISTIC CODE OF ETHICS ميباشد ( فارسيش رو متاسفانه نداريم ، غير قابل ترجمه کردن است ، چيزي رو
که نداريم که نميشه ترجمه کرد). ميتوني در کامپيوتر خودت اين را Goggle Search کني. به هر زباني پيداش ميکني ( انگليسي ، فرانسوي ، آلماني ، روسي ، چيني و حتي عربي ) به جز به زبان فارسي.
اگر حتي از اون همه اتهامات بي پايه نويسنده مقاله به
احمد اللهياري (بوسيدن نعلين خاتمه اي و غيره) و دورويي
نويسنده که مينويسد چوب زدن به مرده روش وي نيست و بعد چوب را بر ميدارد و تا ميتواند ميزند بگذريم ، اينگونه برخورد به يک معتاد (آنهم از جانب کسي که خودش را به اصطلاح روشنفکر و جرناليست ميداند )و اينکه دهها بار در يک مقاله يک معتاد را به سبب
اعتياد داشتن ذليل و کثيف ميخواند، واقعا که تاسف آور و تهوع آور ميباشد.
روشنفکري که هنوز در قرن بيست ويکم به آن مرحله از رشد و بلوغ فکري نرسيده تا درک نمايد که به يک معتاد بايد به عنوان يک بيمار ، ليک يک انسان مساوي با غير معتاد، نگريست را ديگر نميتوان از تاريکي درون خودش بيرون کشيد.
4444823737:
هادی خان کجای کاری؟؟شریعتمداری که اهل تساهل وتسامح نیست که حسن باشد.او که فرمان وترمز را کنده و اهل بکش بکش حتما حسین است چرا سابقه مردم را ندید میگیری؟؟
farhad:
آدم خوبى نبود. PAVARAGHIHAYEH كيهان را بخوانيد ميبيند از چيزى بنام شرافت BIBAHREH بود. شما هم آدمِ خوبى نيستيد آقاى خرسندى. ولى بسيار TANZPARDAZEH خوبى هستيد. چطور اين همه دروغ و تهمت به شاه بدبخت مى زديد GHALAMETAN شرافت داشت حالا اين بابا، TALEI بيشرف است كه اين حرفها را زاده است؟
hmg:
اقای خرسندی با عرض ارادت میخواهم فقط بگویم که اینکار شما را میستایم چرا که شخصی میتواند این برخوردهارا بکند که از خود مطمئن باشد و پرونده اش بی خدشه .راستی باسوابقی که نوریزاده با اللهیاری داشت کتاب سراپا غلط نیمه پنهان مشکوک نیست؟
با احترام hmg
سلام- اين جمله JOURNALISTIC كدِ OF ETHICS همان شرافت روز نامه نگارى است كه تو در مقاله ات به ان اشاره كردى..
(March 6, 2008 8:37 PM)