جمکران, سروده تازه و معالجه ایدز توسط حضرت مسیح!
وطن علاف چاه جمکران شد/ خرافاتش کران تا بیکران شد/اگر زخمی کسی هرجای خود داشت/ سحر با دست حضرت پانسمان شد/ یکی را عضو مردی بود باریک - سحرگه در کلفتی استکان شد .....
جمکران
وطن علاف چاه جمکران شد
خرافاتش کران تا بیکران شد
ز فرط ناامیدی خلق محروم
چنین با سر به چاه جمکران شد
به او گفتند آقا در ته چاه
چراغ خانهی مستضعفان شد
به او گفتند هرکس آنطرفها
شبی خوابید، صبحش کامران شد
نه تبعیض و نه پارتیبازی آنجاست
که حضرت بیخیال این و آن شد
اگر زخمی کسی هرجای خود داشت
سحر با دست حضرت پانسمان شد
اگر از گوش چپ دلخور کسی بود
سحر در تیم خود دروازهبان شد
اگر آواز اکبر را کسی خواست
سحرگه عازم گلپایگان شد
کسی گر شعر سیمین را طلب کرد
سحرگه رهسپار بهبهان شد
سر شب گر کسی تونل هوس کرد
سحرگاهان مقیم کندوان شد
کسی گر خنده زد بر این کرامات
خدا با او همیشه سرگران شد
نه تنها که خدا با او چپ افتاد
که حضرت هم به یارو بدگمان شد
حقیقت دارد اینهائی که گفتم
که چندین بار حضرت امتحان شد
یکی، شب یک شتر از حضرتش خواست
سحرگه صد شتر را ساربان شد
شبی خوابید آنجا یکنفر لال
سحرگه صاحب ششتا زبان شد
یکی از فرط چاقی غصه میخورد
سحر یک تکه پوست و استخوان شد
یکی را بود رخوت در مثانه
سحر ادرار او هرسو روان شد
پشیمان شد ز سرقت یکنفر دزد
شبش خوابید و صبحش پاسبان شد
یکی شب قاطرش را بست آنجا
سحرگه قاطر او مادیان شد
یکی هم چونکه نیت کرد برعکس
بجای بنز، پیکانش ژیان شد
یکی حاج اصغرآقا منشیاش بود
سحر سکرتر او ارغوان شد
یکی زن داشت با همسایهی هیز
سحر همسایهی او ناتوان شد
یکی را عضو مردی بود باریک
سحرگه در کلفتی استکان شد
یکی از کوچکیی بیضه نالید
سحرگه بیضههایش دنبلان شد
یکی از حیث جنسی ناتوان بود
سحر زحمتده ِ اطرافیان شد
ز چاه جمکران هرکس مدد خواست
نیازش داده شد، بختش جوان شد
اگر اینها دروغین بود و واهی
حقیقت نیز یک قدری عیان شد:
یکی بیرق که خرچنگی بر آن بود
هماورد درفش کاویان شد
از اینهم حیرتآورتر، خلایق:
که هر عمامه، یک تاج کیان شد
«خلایق هرچه لایق»، باورم نیست
در آنجا که جفا با مردمان شد
جفا با مردمان از سوی شیخان
به نام حضرت صاحبزمان شد
تقاضاها، بجز این چند مورد
تمامش از برای آب و نان شد
بپرس از خلق نادان و گرسنه
چنین، تحمیق تا کی میتوان شد
بگو پرهیز باید از خرافات
که عمری مایهی رنج و زیان شد
بگو کافر شوید از مذهب جهل
که بهر شیخ و ملا خود دکان شد
بگو آقایتان در چاه نفت است
که چاه جمکران تقلید از آن شد
خوشا کز حرف هادی بل بگیرید
مراد از حضرت پترول بگیرید
-----------------------------------------
شاهد از غیب رسید. این سروده را که اول به کیهان لندن داده بودم, درست در زیر آن آگهی معجزه عیسی مسیح و شفا دادن دوست اقای ع. از بورلی هیلز, چاپ شده.
ما در نهایت بیطرفی برای هردوی این آقایان (امام زمان و عیسی مسیح) سعادت و سلامت آرزو میکنیم و امیدواریم دکانداران دین و مروجان خرافات بیش از این حرمت حضرات را از بین نروند و ضمناً نیز امیدواریم حضرت مسیح (علیه الهلو) از دوست اقای ع. ایدز نگرفته باشد.
نظر های شما (29)
سیاوش:
درودبرهادی خرسندی طنزپردازمورددوست داشتنم سیاوش ازبهبهان
daniel:
dast marizad, karet harf nadare, khaste nabashi, zende bashi
رضا:
خیلی جالب بود. دست مریزاد
57847:
از خدا بترس . به روش صحیح نیر می توان انتقاد کرد.
تو ژست روشنفکری بخود گرفته ای در حالی که در گمراهی بسر می بری. " تو به صورت رفته ای گم گشته ای "
babi:
به دليل خستگي اردونشينان
سفر تيم ملي كشتي به جمكران لغو شد
خبرگزاري فارس: سفر اين هفته تيم ملي كشتي به مسجد جمكران به دليل خستگي اردونشينان منتفي شد.
به گزارش خبرگزاري فارس، قرار بود بعدازظهر امروز اعضاي تيم ملي كشتي براي افزايش روحيه، سفري معنوي به مسجد جمكران داشته باشند.
اين سفر به دليل خستگي كشتي گيران به هفته آينده موكول شد.
تيم ملي كشتي آزاد در روزهاي اخير تمرينات سنگيني را پشت سر گذاشته و در روز گذشته نيز ملي پوشان صبح و بعدازظهر تمرين كردند به همين دليل كادر فني تيم ملي سفر اين هفته را لغو كرد.
اين تيم در روزهاي ابتدايي ماه آينده در جام بين المللي آذربايجان شركت خواهد كرد
roozbeh:
dooset darim faghat hamin
aso:
thank you very much for your excelent web and its texts this was first time that i saw your site i enjoy, thanks again.i hope see you soon in iran (free iran
aso from kordestan
004858796412:
سلام هادى جان:اگه امكان هست يك شعر در مورد مسكن و نتوانى خريده مسكن تو ايران بگى ممنون
فرهاد بی تیشه:
سلام قربان. رخصت بفرمایید ، آماده هستیم برای گوش های خراشیده اشعار گوش خراش بنوازیم.
که :
تنبان دل ما نا نوشته خیس خیس است .
کوزه از شما
آفتابه لازم ما
امیر:
درود بر شما.خیلی باحالید.این امام زمان بادفتخم شفا میده؟
مرتضی:
با سلام
فقط میتونم بگم عالی بود. لطفا بازهم در مورد اینجور بدبختیهای ملت ایران که فقط خاص خودشونه بنویسید.
پیروز باشید.
peyvand:
مانند بیشتر اوقات با خواندن این شعر هم لبخندی بر لبم نشست ولی در دل به حال این خلق پر شکایت گریان گریستم.
دوستدار هادی خرسندی- پیوند -تهران 14/3/87
peyvand:
مانند بیشتر شعرهای هادی که بر لب خنده و در دل گریه می آفریند ، تبسمی بر لبم نشت و در دل بر احوال این خلق پر شکایت گریان گریستم.
اجرت آقا هادی، به آقا امام زمان(کنایه)!!!!
دوستدار همیشگی هادی خرسندی - پیوند - تهران14/3/87
ح درویش:
سلام
در نظر قبلی قول داده بودم که شعر خلایق هر چه لایق را خدمتتان تقدیم کنم.این هم «شاید شعر»بنده و تکمیل نظر قبلی اگر پر حرفی است و مطلوب مصلحت نظام شما نیست،آنر ندیده بگیرید اما با اجازه شما آنرا در «واصباحا.کام»نقل کرده ام
.........
خلایق هر چه لایق، هر چه لایق
ـــــــــــــــــــــــــ
خلایق هرچه لایق باورت نیست؟
مگر بی رنج، گنجی هم عیان شد؟!
ســـوارگـُرده این خـلـــق آن شیخ
کجا بی رأیشان خندان توان شـــد
مکن شکوه ز دست دشمن دون
که این تیر از کمان ما روان شــد
کمـــــان خلق بود و تیر شیطان
که بر جان من و ماها نشان شد
خمینی خفته بـُد در کهف اعصار
به قیل و قال ما صاحبقران شد
بنی صدر و رجائی، شمر و خولی
به اذن خلق خـَر صاحب زمان شد
به صبح دوم خـُرداد، خــَــر داد ؟!
به شیطان رأی تا صاحب زمان شد؟
ز جهل ما سفیهی گشت رهبر
و بر تخت شهان، بالا شبان شد
جفا حق است بر این خلق نالان
به خود کرده چه تدبیری گمان شد
در اصلاحات کرّوبیّ خنـّاس
به رأی مصلحین بار گران شد
به قطره قطره باران مــــــا بود
که بنیان کن چنان سیلی روان شد
چنین سر شد که آن روباه مکار
ز سوراخش برون شیر ژیان شد
تو می گوئی خلایق نیست لایق
جفائی را که خــود بنیان آن شد
«خلایق هر چه لایق» باورم نیست
در آنجا که جفا با مردمان شد(1)
نگو هادی نگو جانم کز این حرف
خلایق را سبب خواب گران شد
خلایق هر چه لایق، هر چه لایق
بدوش خلق خر، بار خران شد
(1)این بیت به نقل از آقای هادی خرسندی است
از قدیم گفته اند« خلایق هر چه لایق » و همین معنا در ادبیات مذهبی و مکاتب مختلف به انواع مختلف تکرار شده است. اما احزاب و شخصیتها، شاخ توی جیب مردم می گذارند و به هنگام بحث و دهن گرمی ها صحبت از بی گناهی و برائت مردم می کنند و طوری وا نمود می کنند که هرمصیبتی بر سر ما می آید گناه اجنه و از مابهتران بوده و ما، یعنی «خلایق» معصوم و بی گناهیم.
از شخصی چون آقای هادی خرسندی و توانائی منحصر بفردش در شعر بعید دانستم که بدلیل تنگی قافیه اینگونه سروده باشد.از لحاظ فکر و بینش اجتماعی سیاسی نیز ایشان را فردی قابل قبول می دانم. لذا این شعر گونه را در اعتراض و تذکر به یک بیت از شعر ایشان در «جمکران, سروده تازه و معالجه ایدز توسط حضرت مسیح!» سرودم که میگوید:
خلایق هر چه لایق باورم نیست
در آنجا که جفا با مردمان شد
آقای خامنه ای با صدای رسا و بلند اعلام میدارد:” شرکت در انتخابات تأئید حکومت است، تائید ولایت فقیه است.” این مسئله ای نیست که نیاز به استدلال و بحث داشته باشد. خوب، حالا آن بیست سی میلیونی که به خاتمی رأی دادند روا نیست که مکافاتش را پس بدهند؟ یعنی خربزه را مردم خوردند و شما توقع دارید اجنه پای لرزش بنشینند؟!
من به عنوان یکی از خلایق، از شخصی چون آقای خرسندی توقع دارم بیش و پیش از سیاستمداران و راکبان استر حکومت ، نیشترش را بر مردم فرو کند ، نه اینکه نازشان کرده و بی خیالشان کند که آری، شما خوبید ، حسنی بده. آقای هادی خرسندی ، شلاق خشم شعر و طنزتان را بر پشت مردم و خلایق بکوبید. پوست سیاستمداران کلفت تر از آن است که به نیشتر طنز شما آزرده شود.
چاپلوسی بیجای مردم را بگذارید برای به اصطلاح طنز نویسانی که به هنگام انتخابات شکمشان را پاره می کنند تا مردم را به شرکت در اتنخابات تشویق کنند.
جسارت و تلخی کلامم را به شیرینی طنز هایتان ببخشید. توقع زیاده بنده نیز بخاطر ارادتی است که خدمتتان دارم.
عزت زیاد
خاله خانوم:
آقا مجید عزیز ، شعر هموطن احمدی نژاد تویی ، را میتوانی در آرشیو ، اگوست 2005 پیدا کنی .
خاله خانم
ali alipour:
هادی جان سلام جهت اطلاع شما باید بگم سارنده این چاه کذائی مصباح یزدی فاعل است اگر امکان داره یه شعر مشتی در رابطه با این مرتیکه لواط کار بگو که فکر کرده مردم ما هم مثل خودش احمق و خرابن لعنت بر دکانداران دین که همشون از دم قش(به قول قاطبه) جلف و خرابن. ممنون از هادی خان گل.
shemirani:
سلام/در shemran/تهران/خيابان بوعلى مردى هست بنام آقاى nabaty،و فقط آقايان را ميبيند و برايشان دعا ميكند،باور كن هادى جان از پيرو جوان مرد ها جمع ميشوند و بجاى تلاش ميخواهند با دعاى يك حقه باز بخت و اقبال ايشان باز شود/اگر بدانى چه قيامت ايست؟!!!
مجید:
سلام آقای خرسندی
شما یه شعر بسیار زسبا داری با مطلع"هموطن احمدی نژاد تویی" که از آرشیو سایتتون هم قابل دسترسی نیست. میشه یه بار دیگه اونو تو سایتتون بذارید؟
باتشکر
پاسخ - در آرشيو هست عزيز من. هست!
ح درویش:
«خلایق هر چه لایق» باورت نیست؟!
مگر بی رنج، گنجی هم عیان شد؟
سوار گُرده این خلق، آن شیخ
کجا بی رأیشان خندان توان شد؟
مگو هادی، که من هم باورم نیست
........
سلام
شما می گوئید خلایق هر کاری می خواهند بکنند،اماعقوبت کار بدشان نصیب اجنه بشود؟ مثلاً به خاتمی رأی بدهند، اماوقتی به ریششان خندید سزاوارش نیستند.
این هم بُل(ی) که من از حرف هادی گرفتم.تنها بُل و ایراد در مجموعه نوشته ها و دیدگاههای هادی، شاید هم دومین.اولیش در مورد شعر کاظمی (پیاده آمده بودم...)بود. در مورد بیت بالا که بنده بل گرفته ام بعداً خدمت شما و خوانندگانتان خواهم نوشت. البته به شعر و بر همین وزن. شعر بنده کمی خشن خواهد بود، چون بعد از ده ساعت بیل و کلنگ زدن و کار طاقت فرسا نمی توانم زیاد لطیف بنویسم.
rahgozar:
قربان استكان خيلى هم كلفت نيست. اَجر "آقا" را آن طور كه بايد ادا نكرديد.
Ali:
منم رفتم تو اينترنت بخونم jozviei ناب يهو ديدم "نبوى" اون ته چاه
فرهاد:
هادی جان بیا و ببین چه شده
مطلب چاه جمکران را در بالاترین لینک دادم ، حوزه علمیه ریخته و سعی میکنه حذفش کنه ، بد نیست قسمت نظرخواهی را هم بخوانی
https://balatarin.com/permlink/2008/5/22/1311476
هادي - فکر نميکنم حوزه اين کار را بکند. آنها در چنين مواردي از حضرت ميخواهند که همه چيز را ديليت کند. ممنون.
یک پزشک:
سلام
شعر بسیار زیبایی بود .که جنبه های درمانی هم داشت. البته همانطور که از استادی مثل شما توقع داشتیم جا افتاده و خشک هم بود .
پیروز و سربلند باشید
رستم وطن دوست:
مردم میگویند. وقتی خالی باف شهردارقلابی شد.و دفتر حساب و کتاب شهردارقلابی سابق و رئیس جمهور قلابی لاحق
محمود هزار تیر را بر رسی کرد. ملاحظه کرد که در صورت حساب آمده است. 200 میلیون تومان خرج یونجه.خالی باف یکه خورد و فوری حسابدار قبلی را احضار کرد و پرسید.شهردار تهران یونجه را برای چه میخرید!؟پاسخ شنید که برای صد تا اسب !! تعجب خالی باف بیشتر شد و گفت. اسب را برای چکاری خریده بود!؟ گفت برای استقبال از مهدی موعود علیه السلام...
البته آنکه برایم نقل میکرد میگفت این جوک نیست. واقعیت دارد. احمدی نژاد چنین کاری کرده بود. من گفتم . فکر کنم جوک باشد. وگرنه . آخوند محمد علی ابطحی حتما . در وبلاگش . ضعف به این مهمی رقیب منافق خندان را مینوشت...
چه جوک باشد چه واقعیت داشته باشد. فعلا دور دور خالی باف ها و هزار تیر هاست تا پیروزی مردم در بند و زنجیرایران بر صاحبان نعلین و دستار. با تلاش و همبستگی همه غمخواران میهن...
رستم وطن دوست
پارسا:
استاد خرسندی عزیز ، به زخم ما نمک چرا زدی ؟
دو صد افسوس چندین ده دریغا
چقدر از درد ما ملت بیان شد !
که ملا می کند بر ما خدایی !
که اینک نائب آقا همان شد !؟
به نام دین سر هر کوی برزن
مزاحم گشت ، سرداری چو رادان شد !
و حالا فقر مطلق سایه افکند
زن همسایه در رفت و Dubai city مکان شد
بگو هادی که اشعارت چه نوشین
دوای درد ما ایرانیان شد .
با تشکر مربوط به شعر جمکران
نسیم (براي آنچه ميگويم اينجا را کليک کنيد. ابراهيم نبوی:
سلام به هادی نازنین
آقا هادی شما از مردم عادی درایران چه توقع دارید وقتی روشنفکر و طنزنویسی که در خارج نشسته از مسجد و ملا و حجاب دفاع می کند!؟
و جواب جانانه طنزپرداز دیگر را به ایشان می توانید در اینجا بخوانید
http://news.gooya.com/politics/archives/2008/05/071930.php
فرهاد:
در بلاگ نیوز و بالاترین لینک داده میشود.
ليلا, رامهرمز:
هادي جان سلام و با تشكر از شعر زيبايت كه خوش گفتي ولي باز هم كم گفتي. اگر اين يكصدو بيست و چهار هزار پيامبر كه ميگويند تابحال آمده است ميدانستند كه جماعت دين فروشان – بدتر از خودفروش –
با اديان آنها چه خواهند كرد, فكر ميكنم هيچكدام حاضر به قبول پيامبري نمي شدند و بنام پيامبر ظاهر نمي گشتند. با اين حرفها خداوند آخر و عاقبت ما را در جهنم در كنار چگوارا و هوشي مينه و مهوش و سوسن و بقيه جهنمي ها بخير كند. خوشابحال آنها كه به بهشت ميروند – بخصوص آخوندها – چون همجوار مردان پاكي همچون لاجوردي ها , خلخالي ها , كچويي ها و....خواهند شد.
درودبرهادی خرسندی طنزپردازمورددوست داشتنم سیاوش ازبهبهان
(December 4, 2008 12:21 AM)