یافتم، یافتم. پیداش کردم!
شعرم را گم کرده بودم. سال ها پیش در یکی از شماره های نوروزی اصغرآقا چاپ شده بود اما گیرش نمیآوردم. دیروز پیداش کردم. روی دیواره ی یخچال خانه ای در ونکوور کانادا. هرگز به اهمیت یخچال در ادبیات پی نبرده بودم!
این شعر در حال و هوای نوروزی سال های اول تبعید بیشتر میچسبید. (نباید این را میگفتم؟) - الان هم شاید بعضی ها خودشان را و فرزند یا نوه شان را در آن ببینند. اسمش هست:
«صبح روز عید»
«صبح روز عید»
آن پدر که مانده بی-وطن
در حصار غربتی بعید،
طفل خود گرفته در بغل
صبح روز عید.
بوسدش به عشق،
گویدش به مهر؛
با غرور جاودانه اش:
طفل من! جان من!
سرزمین ما؛
مانده از گذشته یادگار،
میهن تو افتخار توست!
افتخار ماست آن دیار!
طفل هاج و واج، میزند به زانوی پدر:
«واتس افتخار؟»
گویدش پدر:
سربلندی است
آرمان من؛ آرمان تو؛ آرمان ما،
اعتلای نام میهن است،
با تلاش و کوشش مدام!
طفل هاج و واج، میزند به زانوی پدر:
«وات دو یو مین اعتلای نام؟»
گویدش پدر:
بایدت تلاش،
تا که نام سرزمین خود؛
جاودان کنی!
پرچمش؛
خار چشم دشمنان کنی!
با تلاش من،
با تلاش تو،
با تلاش ما:
میشود وطن
پر زنیکی و
خالی از بدی
طفل هاج و واج، میزند به زانوی پدر:
«کن یو اسپیک اینگلیش ددی؟»
نظر های شما (2)
Zahra:
Dear Mr. Khorsani,
Mamnoon az in she'r, hodoode 3 sal pish az shoma khahesh kardeh boodam in she'r ra barayam email konid va har dafe'h shom ghol dadid va zaheran peidayash nakardid. khoshhalam ke belakhareh peyda shod. vaghean vsfe hale aghlabe mohajeran ast.
Sir:
سلام. بله دیگه! هادی جان چی یافته، دلمان کباب شد.
ولی کجایی هادی جان که ببینی پرچم با دسته اش خار
چشممون شده.
دیگه تازگی ها دارن پرچم رو می بندن دور چشممون
دسته اش هم می کنن تو ...!
"و دلم می خواهد، که رها گردم از این دایره ی
سرگردان" کاش می شد!
آقا کارت 20 = کارت بیستِ بیستِ!
پیروز باشید.
Dear Mr. Khorsani,
(July 10, 2008 5:50 AM)Mamnoon az in she'r, hodoode 3 sal pish az shoma khahesh kardeh boodam in she'r ra barayam email konid va har dafe'h shom ghol dadid va zaheran peidayash nakardid. khoshhalam ke belakhareh peyda shod. vaghean vsfe hale aghlabe mohajeran ast.