درخت، آهو، مهمات
همکار عزيز من، سروده هايم را از کامپيوتر قديمي استخراج ميکند! اين يکي از آنهاست. باز هم هست.
درخت، آهو، مهمات
دویدم و دویدم...... به جنگلی رسیدم .....
دو تا بولدوزر دیدم .....
بودن تو اون اراضی
مشغول جاده سازی
پشت سر بولدوزر
لشکر فنی حاضر
اونهمه ماشین آلات
مشغول دفع آفات!
آفت چی بود؟ درخت بود
درخت تیره بخت بود
تبر چه گنده بودش
دشمن کنده بودش
کلنگ هیدرولیکی
دیزاین شده به شیکی
غلتک جاده صاف کن
هر چرخ اون هزار تن
تو یه ماشین اجاق بود
پاتیل قیر داغ بود
ماشین اره برقی.....
نشونه ترقی......
درختای عمودی....
شد افقی به زودی....
ریشههاشون دراومد
زندگیشون سراومد
شاخه اسیر خاک شد
جوونههاش هلاک شد
وقت وداع برگ بود
فصل سیاه مرگ بود
جاده تو قلب جنگل
میرفت جلو مسلسل
پرندهها پریدن
چرندهها دویدن
جنگله شد دوپاره
دو نصف بیقواره
جادهه مثل شلاق
صاف و سیاه و براق
رو پوست سبز جنگل
گذاشته کلی تاول
وقتی که کار تموم شد
جنگل که خوب حروم شد
شد وقت افتتاحش
فرمود وزیر راهش:
«حفظ محیط جنگل
به من شده محول»
«این جاده خیلی عالیست
رونق این حوالیست»
«جون میده هست و نیستو
کل محیط زیستو»
«میبره ما رو یکسر
به جنگل بزرگتر»
«اونجا که یک کارخونه
در حال ساختمونه»
«کارخونه مهمات...
.... اهم کارخونهجات!»
«توپ، تانک، مسلسل
آخر راه جنگل».....
نطق وزیر سر اومد
لحظه آخر اومد
جاده رو خط کشیدن
خط از وسط کشیدن
تابلوهایی که داشتن
دو سوی جاده کاشتن
رو تابلوها نوشته
....(با لحن یه فرشته)
«با احتیاط برانید
باید همه بدانید»
«وقتی که دارین میرین
حیوونو زیر نگیرین!»
(عکس بالای تابلو
یه آهو در حال دو ....)
دویدم و دویدم....
دو تا آهو رو دیدم...
بهم نگاه میکردن
نگاه به راه میکردن
دو تا آهوی حیرون
از هم جدا، پریشون
یکی نر، یکی ماده
میونشون یه جاده ....
دویدم و دویدم ...
دوتا شکارچی دیدم ...
شهریور 80
نظر های شما (1)
98511110:
thanks God , there is no dog in this road
thanks God , there is no dog in this road
(July 24, 2008 5:54 AM)