بختيار، بختيار، وافورتو نيگهدار .... !
روزي که بود قافيه مان جور
...................... از راستي شديم بسي دور!
داديم هي شعار:
................گفتيم بختيار !
........................وافور شيک خويش نگهدار! ....
........................................................بختيار!
آنگاه بي‌قرار
.......... گشتيم سوي خانه‌ي محمود رهسپار ....
.........................................ما هر سه‌مان خمار!
نظر های شما (19)
م.سحر:
ای هادی از «افشای چنین راز» چه جویی؟
گم کردهء خود را قلم انداز چه جویی؟
گم کردی و پیدا شد و پیدا شد و گم شد
این گم شده پیدا شده را باز چه جویی؟
هادی ست که ساز سخنش قند زمانه است
تلخ از چه شوی؟ تلخی ازین ساز چه جویی؟
حیف از سخن توست کزو خصم شود شاد
زآزردن هم بند و هم آواز چه جویی؟
هادی و خویی هردو در این شهر غریبند
بر غربت ما قلعهء نوساز چه جویی؟
زیبایی مهناز به زیبایی ما ، در
اینگونه ز زیبا و زمهناز چه جویی ؟
ما ، حُسن من و حُسن تو و حُسن خویی هاست
زین حُسن فشردن به دَم ِ گاز چه جویی؟
هادی نفست گرم و سرت سبز و دلت خوش
جز خوشدلی از طبع خوش آواز چه جویی؟
Hadi - Shaere aziz. dar Australia be fone Farsi dastresi nadaram. bar migardam tozihat arz mikonam.
امیر:
سلام.امیر هستم 24 ساله از ایران.قبلا گه گداری برایتان پیغام می گذاشتم.چند روز پیش در کتابخانه قدیمی خانه امان اتفاقا چندین روزنامه کیهان و اطلاعات قبل و حوالی انقلاب تا نوروز سیاه 57 را پبدا کردم.با هزار افسوس شروع به ورق زدن آنها کردم و عکس های مختلفی از آنهای که قرار بود اعدام شوندو تیرباران و خمینی و به آتش کشیدن مجسمه پر شکوه شاهنشاه فقید و ... .در میان آنها روزنامه اطلاعات چهارشنبه 10 آبان 1357 را پیدا کردم که در آن مطلبی از شما با عنوان نامه ای از مش فتح الله برای اصغر آقا در باب آزادی مطبوعات نوشته بودید.آن را خواندم بسیار مزخرف بود و شما از عدم آزادی در مطبوعات ایران آن زمان انتقاد کرده بودید.خرسندی ناشکر انصاف داشته باش تو همون روزنامه مطالب گسترده ای با عناوین: *در تظاهرات دیروز 23 نفر کشته شدند *و * پیام حضرت آیت اله طالقانی به دانشجویان *و * گفتگویی دکتر سنجابی و بازرگان با خمینی * و*مطلبی دیگر در مورد انتقاد به تبعید خمینی که شاید در شماره دیگر نوشته شده بود * چاپ شده بود.مگر این روزنامه حکومتی نبودند.پس چرا این مطالب نوشته شده بود.آیا شاه دیکتاتور بود یا خمینی.آیا آن زمان آزادی مطبوعات نبود؟؟؟؟؟؟ وای بر شما.... به سراغ آهنگ زیبای خانم زنده یاد مهستی رفتم و باز گوش کردم : نهم آبان جنوب تهران شادی مردم در همه ایران چراغونی چهارراه مولوی روز میلاد رضا پهلوی ..... .
فرو چون چکد خونم از قلب پاک ** خدا شاه و میهن نویسد به خاک
جاوید شاه
خاله خانوم:
من فکر می کنم نظر اصغر آغااز خمار همان مخالف واژه نشئه بوده است . خب ، بختیار خمار میشود چون ملت زود باور وبدون منطق شده اند و به عاقبتِ الله اکبر گفتن های پشت بام فکر نکرده اند .احمدی خمار میشود چون می بیند که بعد از هزارو یک جور زبان بازی و چرت و پرت گفتن و دوز و کلک ، در چشم مردم ، همان انچوچکِ دلقکِ بیمقدار باقی مانده . ملت و اصغری هم که اظهرالمنشمس است که چرا خمارند !!!!!. بختیار که به رحمت خدا رفت . انچوچک هم که بزودی به درک واصل خواهد شد . انشاالله اصغر و ملت بالاخره نشئه شوند و نفسی در هوای آزادی بکشند.
پیپو:
درویش جون، خیلی وقت بود که می خواستم اینو بگم، حالا میگم (و نه بالاخص برای جواب دادن به شما)
این سات مثلا سایت طنزه. من خودم همه کامنت ها رو میخونم به امید اینکه چند تا "بچه اصغر آقا" توش پیدا کنم. و خوشبختانه تک و توکی هم پیدا میشه. شاید مثل همون کاری که برادران توفیق با "روزنومه" شون کردن، هادی خان ناخوداگاه داره اینجا میکنه...یعنی بعضی ها که استعدادکی دارن، جایی پیدا کنن که همدیگه رو بشناسن و شاید درآینده جدی تر این کارو ادمه بدن...متاسفانه اکثر نوشته ها، پر از شعارو داد و فریاد و گاهی حتی ناسزا و ارجاع دادن خلق الله به سایت های پرشمار سیاسیه... من هم به شیوه خودم، خواستم یه کمی ـ شوخی و جدی ـ از زهر ماجرا کم کرده باشم...حالا اگه بگی لوس بوده باز یه حرفی، ولی جدیش نگیر(به جز دو جمله آخر).... امیدوارم شخص اصغر آقا هم دو جمله در این وسط (و مثلا به رسم حکمیت) بنویسه. اگه نظر "درویش" رو درست بدونه، منم دیگه بامزگی نخواهم کرد....ولی بدونین که....(با صدای بغض آلود) که طنز نویس نوپایی را در آغاز کار، دلسرد خواهید نمود...
ح درویش:
سلام
نگفتم!
همین آقای «پیپو» یک نمونه اش. نظرات را شمرده و در مورد همه بقول خودش 39نظر، یکجا و یک کاسه نظر داده بدون اینکه آنها را خوانده باشد. اگر یک نگاه سطحی هم به نظرات انداخته بود متوجه می شد که یکی از آن 39 نظر (کامنت بنده)دقیقاً در مورد شخص ایشان بوده و نه آقای بختیار. بنده در آن کامنت یا نظر اصلاً در مورد آقای بختیار حرفی نزده ام، بلکه حرف بنده در مورد کامنت نویسها و بخصوص از قبیل ایشان بوده. اما حضرت، بنده را هم خمار و .... از این حرفها تلقی کرده و...الخ.
حضرت عباسی چند پله پائین تر نگاه کنید ببینید بنده چی گفته ام.
از ابواب جمعی هفتاد میلیون ایرانی ای که فردوسی صاحب هنرشان دانسته، شصت و نه میلیون و همینطور .نه..نه نفرشان چنین صاحبنظرانی هستند. حالا حساب کنید ببینید چند تا خاتمی نژاد داریم.
پیپو:
از 39 کامنتی که (تا حالا) در جواب دو مطلبی که در مورد بختیار نوشتی آمده، معلومه که همگی بشدت خمارن چون بدجوری به هم پریدن!...لاکن هیچی نیست! بیاین پیش خودم، همه تونو درست میکنم! (هادی خان شما هم هر وقت اینجا برنامه داشتی قبلش یه خبری بده بابام جان!)
روزی روزگاری یه تنور داغی بود و یکی سرتیر چونه رو چسبوند و حالا 30 ساله که دارن از همون نون میخورن...شما هر چی جلز و ولز کنین اینا بیشتر حال میکنن
ز قل قلی شاهد سیمین عذار عیسی دم
دود گیر و رها کن حدیث عاد و ثمود
در ضمن من و حافظ خان هم (به طریق اولی) هیچ وقت اهل دود و این چیزای بد بد نبودیم. بادتون باشه
Aryamard:
Doste gerami aghaye khorsandi, lotfan sorodeye ro ham dar site begozarid mamnon misham. ba sepas. Aryamard Holland
(dar sale hezarosisado poch)
-shere Alzimer dar ARCHIV hast.
kambell:
آقای خرسندی سلام
بابا این ملت چرا اینقدر خنگ شدند. شعر را نگرفته اند. فحش می دهند!
اما من می خواستم تفاوت روشنفکری بختیار را با روشنفکران دیگر در یک نکته بگویم. بسیاری از روشنفکران ما در زمان جنگ دوم به این می نازند که چون طرفدار آلمان بوده اند توسط انگلیسی ها در ایران دستگیر و زندانی شده اند. در مقالات و خاطرات زیادی این مطلب نوشته شده است. حتی می گویند رضا شاه را هم به همین دلیل دستگیر و تبعید کردند.
اما بختیار در همان زمان در ارتش آزادیبخش فرانسه با هیتلر می جنگیده است. دشمن فاشيسم بود. تفاوت از زمین تا آسمان این است.
محمود:
ارباب دنبال جر و بحث میگردی . ته مطلب قبلی بختیار یک جمله اضافه میکردی ...و انها که شیره ای بودند به بختیار که سیگاری هم نبود میگفتند تریاکی....ساده وهمه کس فهم..
امید.ن.:
خیلی مزخرف بود هادی!
دیگه داری خیلی پرت و پلا میگی پیرمرد!
فکر کنم خودت نیاز شدیدی به بافور و منقل داری ها....
ح درویش:
سلام
آقای خرسندی گرامی،
بنده طنز را به معنی لودگی و مسخرگی نمیگیرم
شما را نیز طنز گوئی توانا میدانم و شاید سراغ نداشته باشم که طنز را برای طنز گفته باشید، بلکه مسائل انسانی و آزادیخواهانه خمیر مایه تمامی نوشته ها و گفته هایتان می باشد. حد اقل تا آنجا که بنده می فهمم.اما وقتی نظرات خوانندگان سایت شما را می خوانم نا امید می شوم از اینکه کار های شما منشاء اثری بوده باشد. دلیل بنده هم همین نطرات موجود است.
می ترسم این نظارت استصوابی شما نیز مانند نظارت استصوابی ولایت فقیه عمل کرده باشد.وگرنه بعید می دانم یک کاندیدای بدرد بخور هم درانتخابات مجلس شما شرکت نکرده باشد.آخر بیشتر نظرات وارده مانند نمایندگان مجلس ایران می باشند و گویا بدرد بخورهاش رد صلاحیت شده باشند.
عاقبت بخیر
.Kianoush lahiji-Gbg:
سلام استادجان!
ذکر و خیر چاکر به میان آمد
قاسم تیم و بی کس است/ داماد امام سید کرب وبلا را عرض می کنم
به سن و قدم نمی رسد اما از روانشاد حالت شعری چاپ شده در سایت شما!
امسال نوروز ۲۵۰۰ ساله رفته بودم در رستوران @ونگ@ در شهر تا در مهمانی بهبودی خوانندن شرکت کنم چون گوگوش / معین بلیت نذری گیر نمی آید بهر جال رستوران بسته شود و بعد از دوهفته شد تهران در سئوید الله اکبر
خلاصه رئیس دفتر رضا شاه* پدر * بهبودی نامی بوده که بخاطر سانسور روزنامه به محل کار آنشاعر طنزپرداز می رود و می گوید شنیدم مریض بوده آلان آقای حالت وضع آلت چطور است _؟
جواب ابوالقاسم حالت رک و راست بوده ؟... می دانید چه بود_؟
الحمدالله رو به بهبودی است عزت شما زیاد !
تولد ۷۹ سالگی شما و انشالله ۹۷ سالگی بدون آزایمیر جنش بگیرید تازه آرزو می کنم نوبل هم قسمت شما بشود
sanas s:
كارت خيلي درسته به خدا اي لاو يو
091274538746:
در کشوری که سابقاً به آن " کشور گل و بلبل " می گفتند:
آنکس که بداندو بداند که بداند
باید برود غاز به کنجی بچراند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بهتر برود خویش به گوری بتپاند
آنکس که نداند و نداند که نداند
با پارتی و پول ، خر خویش براند
آنکس که نداند و نداند که نداند
بر پست ریاست ابدالد هر بماند
ARMAN:
AMIR/
KHODA'I AGAR BASHAD ,BE SHOMA KAMI AGHL ATA KONAD.
ARMAN
یک نفر:
آقای فرهاد خانِ بی اطلاع و مزخرف گو ! دکتر بختیار حتی سیگار هم نمیکشید . کجای کاری پدر جان ؟ جانم از این همه نفهمی به لب رسید .سید علی هم تریاکی نیست . بی شرف و بی آبرو قاتل هست ولی تریاکی نیست .یکدفعه دیگر اسم قاتل و مقتول را کنار هم بگذاری ، میدهم گوشت را بپیچند .
- آقاي عزيز. مودب اش. من که به فرهادخان گفتم مزخرف نگو، با لحن دوستانه بود. شما اجازه نداري با دوستان ما تندي کني لطفاً.
امیر:
خوب که چی؟خیلی مزخرف بود.
فرو چون چکد خونم ار قلب پاک *** خدا شاه و میهن نویسد به خاک
امیر از ایران
جاوید شاه.
hamidreza:
بعضی هنوز خمارند باور کنید
فرهاد:
با توجه به وافوری بودن بختیار و سید علی
این نتیجه اخلاقی بدست می آید
وافور مهم نیست بلکه وافور بدست مهم است
-عزيزجان. بختيار وافوري نبود مزخرف نگو.
يک جوري حرف زدي که ما به سيدعلي هم شک کنيم. نديده‌ايم که..
بازگشت به صفحه نخست 
ای هادی از «افشای چنین راز» چه جویی؟
گم کردهء خود را قلم انداز چه جویی؟
گم کردی و پیدا شد و پیدا شد و گم شد
این گم شده پیدا شده را باز چه جویی؟
هادی ست که ساز سخنش قند زمانه است
تلخ از چه شوی؟ تلخی ازین ساز چه جویی؟
حیف از سخن توست کزو خصم شود شاد
زآزردن هم بند و هم آواز چه جویی؟
هادی و خویی هردو در این شهر غریبند
بر غربت ما قلعهء نوساز چه جویی؟
زیبایی مهناز به زیبایی ما ، در
اینگونه ز زیبا و زمهناز چه جویی ؟
ما ، حُسن من و حُسن تو و حُسن خویی هاست
زین حُسن فشردن به دَم ِ گاز چه جویی؟
هادی نفست گرم و سرت سبز و دلت خوش
(August 13, 2008 9:15 AM)جز خوشدلی از طبع خوش آواز چه جویی؟
Hadi - Shaere aziz. dar Australia be fone Farsi dastresi nadaram. bar migardam tozihat arz mikonam.