جملهسازي، سرگرمي ملي اين روزگار
ز بیکاری گهی با "بام" و "کفتر" جمله میسازم
ز بی پولی گهی با "نقره" و "زر" جمله میسازم
--------------------------------------
جملهسازي، سرگرمي ملي روزگار
ز بیکاری گهی با "بام" و "کفتر" جمله میسازم
ز بی پولی گهی با "نقره" و "زر" جمله میسازم
ندارم یک ستاره در دل هفت آسمان اما
گهی با "کهکشان" و "ماه" و "اختر" جمله میسازم
به خانه پردهها را میکشم آنگاه با "یار" و
"شراب" و "صحبت" و "بالین" و "بستر" جمله میسازم
به تاریکی و بی برقی چراغان میکنم شب را
ز "پستو"، "دزدکی"، "همسایه"، "دختر" جمله میسازم
برای انتخاباتی که در پیش است با "به به"
"تماشا کن"، "دوباره"، "محشرخر" جمله میسازم
اگر خواهی بسازم جمله ای "غارتگری" در آن
ز "شیخ" و "انحصار" و "قندوشکـّر" جمله میسازم
مخواه از من بسازم جملهای در شرح غمهایم
که با "برباد" و "رفت" و "حیف" و "کشور" جمله میسازم
بگیرش بابت کلاشی آخوند بدکاره
اگر با "لطمه" و "دین" و "پیمبر" جمله میسازم
من از منحطـّی اخلاقشان چیزی نمیگویم
ولی با "طفل" و "شیخ" و "زیرمنبر" جمله میسازم
براي اينکه در جمله "رياکاري" بگنجانم
گهي با "اشهد" و "اللهاکبر" جمله ميسازم
وگر خواهی بسازم جملهای "اسلام" همراهش
ز "قتل" و "غارت" و "دستور" و "رهبر" جمله میسازم
برای اینکه گاهی بازیابم همت خود را
ز "مشروطیت" و "عدلمظفر" جمله میسازم
بگو هادی بسازم جملهای "رؤیا" در آن باشد
که با "یاد" و "وداع" و "دور" و "دلبر" جمله میسازم
نظر های شما (14)
Salam:
الا اي هادي اي گوياي اسرار
مرا با توست عشقي تا سر دار
خداوند تبارك را بخواهم
بكوبد بر سر ملاي بدكار
ashkan:
سلام خدمت استاد
يه لطفي بكنيد شعري رو كه در مورد بكارت نوشتيد بذاريد اينجا تا دوستائي كه تا حالا نخوندنش با يكي از شاهكاراتون آشنا بشن.
در ضمن پيشنهاد ميكنم يه رساله تدوين كنيد. مخصوصا در مورد مسائل كمر به پائين. واقعا محشر ميشه. من يكي كه حتما مقلدتون ميشم!!
كاش نصف عمر آقا امام زمان مال شما ميشد كه خلقي خرسند ميشدن.
Shahbaz Nakhai:
agar khahi bedani rishehye badbakhtiye mara
man az "feyziyeh" -o- "mehrab"-o- "manbar" jomleh misazam
va gar khahi konam vassf-e raeess-e koll-e jomhouri
man az "bozmajjeh"-o-"meymoon"-o-"antar" jomleh misazam
agar porsi cheh bashad ma'aniye yaghi va toghyangar
barayat az "valiye amr"-o- "rahbar" jomleh misazam
علی خلیلیان:
هادی که غم بزداید حکایتش
بردست طرز طنز بحد نهایتش
جالب تر آنکه خنده به لب آفریندت
حال آنکه گریه سزد بر روایتش
چندی است خوشه چین شده ام بنده و عیال
از کشتزار طرفه ی طنز و ظرافتش
درویش و کم بضاعت و گمره به خیل غم
خرسند گشته اند کنون از هدایتش
آری به پاس طنزِ طرب زای و غم ستیز
گفتم قصیده ای بفرستم به ساحتش
گر خواندش چنان که داند بر دل نشاندش
از ما درود به هوش وذکاوتش
گر گویدم دگر نسرا چامه ای به مدح
چون هادی است بنده نمایم اطاعتش
به طنز و هادی خرسندی و با گریه وخنده
چکا مه می سرایم! چامه می گویم و گاهی جمله می سازم
دمت گرم
انوشيروان:
سلام هادي خرسندي عزيز
اين شعر شما هم محشر بود يعني مهشر هم بود يعني هم مه بود و هم شررررررررررررر
به اميد آزادي
پیپو:
به یارو گفتن با "دین" جمله بساز، گفت :شمام با این جمله سازیتون ما رو نمودین
(به نظر من در المپیک جمله سازی باید به این یکی طلا داد)
simpson:
الا یا ایها الهادی دمت گرم و سرت خوش باد
که جمله سازیت امروز دلم را از درون قِل داد
به یاد آوردم آن روزی که آمد آن امام!خُل
الهی نگذری یا رب که مام میهنم جر داد
ضيا و حجت:
با سلام خدمت استاد سخن جناب آقاي خرسندي
ما كه واقعا از شنيدن اشعار زيبا و هنرمندانه شما لذت مي بريم عمرتان مستدام
بهمن:
هادی خان جان
بسی بسیار عالی بود. مقبول درگاه الهی افتاد. باز هم چند تایی جمله بساز شیخ. خدا صواب صد هزار نماز جماعت با مقام ولایت را نصیبت کنه حاجی.
مرسی
بهمن
داود:
هادی عزیز
سلام
دست مریزاد
زیبا بود مثل همیشه. خواهشی داشتم. خاطر مبارک هست هفت هشت سال پیش مطلبی داشتی در مورد یک آخوندی که تقویم زنان سرافراز ایرانی را پیدا کرده بود و به هر مناسبت که رسیده بود شعری سروده بود. مثلاً یکی این بود که "آتوسا خانوم غلط فرموده بود"...
غرض هرچه گشتم این مطلب را در سایت قبلی تان پیدا نکردم. اگر فرصتی شد ممنون می شوم راهنمایی فرمایید.
با درود
داود
هادي - آره عزيز. به زودي روي سايت.
محسن:
برای شعر هادی گر که خواهم من نظر گويم
ز "به به"، "باريک الله "، "آفرين" صد جمله ميسازم
viva:
besiar ziba bood...daste shoma dard nakone...montazer e shenidan e in shahkar e jadid az zaban e khodetan va ba seda ye ziba ye kodetan hastam..hala dar har TV ke doost darin.faghat begin ke ma zoodtar zabil e khod ro tu saf bezarim..movafagh bashid
fadaat sham:
بنگر به من و خودت تو گاهى
تو بحر شدى و من چو ماهى
تو روز در آسمان چو مهرى
شب چون برسد ز ره چو ماهى
دورم ز تو خود طلب كن اى دوست
چون پيش تو آیم از چه راهى
...
ديدى كه چه گونه سال ۳۰ پيش
از چاله درآمدیم به چاهی
بد-بخت شديم و "بخت" نشد "يار"
با عشق به كوه شديم چو کاهی
شه كشت و فراری از وطن شد
شيخ تکیه بزد مقام شاهی
...
در وصف حکایت زمانه
وین دهر کشد زسینه آهی
ali:
هادي جان سلام
آخوند ها همه جا و همه اوقات را كربلا مي دانند و در اين عاشوراي دائمي دو دسته سينه زن هستند كه دسته اول ملت است و دسته دوم آخوند ها هسند كه نوحه مي خوانند!!! گوش كن:
ملت: ز نا چاري گهي با تخم و سوزن جمله مي سازم
آخوند: ز پولداري گهي من با امام جمكران هم جمله مي سازم
موفق باشيد
الا اي هادي اي گوياي اسرار
(October 21, 2008 10:47 PM)مرا با توست عشقي تا سر دار
خداوند تبارك را بخواهم
بكوبد بر سر ملاي بدكار