سفر دوباره کلاه قرمزي به نيويورک
کلاقرمزي کجا ميري- پهلوي آدما ميري/ هرجا ميري بالأخره - هاله ي نور يادت نره/ ....... اين کلاهي که قرمزه - از خون هر مبارزه/
(نقل از آرشيو دوسال و دو روز پيش -29 شهريور 85)
نظر های شما (8)
شاکی قلابی:
آقا جان تو یخچال نرو که تمام مواد خوراکی از داغی تو خراب میشه .یخ که نمیکنی هیچی خیار و ماست و کره و میوه را هم ازشدت خنده کج وکوله میکنی ..... ضمنا انتقادات بی نمک
درویش خان هم خود گنده بینی های مالیخولیائی است او را هم گذاشتم ور دست کیانوش خان . فعلا دم قاصم و پیپو گرم .
ahmad:
هادي خيلي ميمت (به لهجه خراساني، به فتح ميم، ضم ي و كسر ميم، يعني خيلي مي خوامت). دو روز آخر هفته مي شينم پاي سايتت و همينطور كه مي خونم قهقهه مي زنم. زنم كفرش درمياد كه تنهايي مي خندم و حال مي كنم. پسرم از قهقهه من خندش مي گيره و مي گه، بابايي خل شدي ها. من خر رو بگو كه تو اومدي ملبورن من تنبلي كردم نيومدم شوت رو ببينم. دوباره بيا.
قاصم:
سخنرانی احمدی نژاد در سازمان ملل
" این وعده ی الهی است که دیر یازود همه را میکشد و به دیار عدم می فرستد "
ماباراولی که به اینجاآمدیم،زبانشان رانمی فهمیدیم،اما
آنها هم زبان مارا نفهمیدند .
بار دومی که آمدیم،بازهم زبانشان را نفهمیدیم.اما می دیدیم شکلک در میآرن و می خندن .
ولی بار سوم که آمدیم،یک دختر کوچولو تو خیابون با زبون اسپانیولی از مادرش پرسید:مامان جوان .این همون محمود مشنگه؟مادرش جواب داد:آره دخترم ،ولی نگاش نکن،
شب خواب بد می بینی .
بار چهارم که آمدیم ،همه امریکائی ها کونشونو بما کردن و صهیونیست ها هم بیلاخ حواله کردن.ولی نمایندگان ونزوئلا و بولیوی گفتن :امام زمان هست ،
اما خسته است .
دفعه ی پنجم که آمدیم دیدیم تمام امریکا جنوبی ها
زنبیل و پیت حلبی هشون رو تو صف گذاشت و برای کمک نقدی و جنسی نوبت گرفتن .
دفعه ی بعد با یاری پروردگار با خود آقا ، امام زمون میآم که خودشون سخنرانی کنن.من که خسته شدم از بس ..س وشعر گفتم .
قاصم:
اصغر آقا،بنده عرض نمی کنم خنک شدی ،اما بگی نگی یک کمی بی سلیقه شدی .حیف نیست که اون بزغاله های نمکین و شاید در حین عمل شیرین ؟! لواط رو گذاشتی ونظر در مورد این عنتر منحوس القیافه می خوای ؟
Aryamard:
هادى جان ،خواسته نباشى .باز هم گل گقتى
ح درویش:
سلام
نظارت استصوابی و تشخیس نظام شما امکان نظر مطلب بالا را بسته است. بز ها را می گم. احمدی بی نژاد را ول کن. در رابطه به بز ها می خواستم بگم داری خنک می شوی.
صبح زود یک روز زمستون پسری پرید توی آب حوض وسط حیاط. پدرش گفت :این چه کاریه؟ پسر جواب داد : می خوام خنک بشم. پدرش گفت : خنک که بودی ، بگو می خوام بی مزه بشم.
آقای هادی مواظب باش تو حوض نیافتی. البته منظورم از این به بعده.
- نگران نباش عزيز. براي محکم کاري خودمو توي يخچال زندوني کردهم. (فريزر خراب بود)
خرمگس:
شرح عکس بالا ( جنگ نکن بذار عشق بورزم) ایران و آمریکا شاخ در شاخ هم من! روسیه هم داره ترتیب ایران میده!
jay:
fantastic , really liked it :-) well done :-)
آقا جان تو یخچال نرو که تمام مواد خوراکی از داغی تو خراب میشه .یخ که نمیکنی هیچی خیار و ماست و کره و میوه را هم ازشدت خنده کج وکوله میکنی ..... ضمنا انتقادات بی نمک
درویش خان هم خود گنده بینی های مالیخولیائی است او را هم گذاشتم ور دست کیانوش خان . فعلا دم قاصم و پیپو گرم .
(October 1, 2008 12:37 AM)