"ايران هريتج"، افتخاري ديگر براي ايرانيان در بريتانيا!
رسانه هاي بريتانيا امروز از دزدي يک ايراني خبر دادند که در چندسال گذشته، کتاب هاي يگانه قديمي را از کتابخانه هائي بريتانيا و اکسفورد قرض ميکرده و قسمت هاي دلخواهش را با تيغ ميبريده براي کلکسيون خودش!
فرهاد حکيم زاده، ميليونر، تحصيلکرده هاروارد و رئيس هيئت امناي!
>Iran Heritage> (ميراث ايران) "علاوه به يک ميليون زيان مالي، خيانت به اعتماد کرده و ضررهاي غيرقابل جبران به فرهنگ جهان زده است." (دانشگاهيان اينجا ميگويند.)
"ايران هريتيج" موسسه خيريه ايرانيان ثروتمند است که هيچگونه وابستگي به جمهوري اسلامي ندارد، اما هنرمنداني تيپ کيارستمي را حلوا حلوا ميکند! (عکس، مربوط به دو سه سال پيش است که کيارستمي در لندن ميهمان اينها بود.)
احتمال زنداني شدن حکيم زاده زياد است. گويا وکيلش در دادگاه گفته که چون موکل او در حبس حوصله اش سر خواهد رفت، باقيمانده کتاب هاي تاريخي را در اختيارش بگذاريد که در زندان قيچي قيچي کند.
نظر های شما (15)
رضا جي:
سلام هادي جان
دوستي داشتم كه در كارش (بازرگاني بين المللي) بسيار تخصص داشت و به آن كار هم عشق مي ورزيد. او را با سلام و صلوات در يكي از اين زير مجموعه هاي "بنياد ها" استخدام كردند. دو سه ماهي نگذشته بود كه اخراجش كردند.
روزي او را نزد يك بزرگتر سرد و گرم چشيده كه استاد ما هم محسوب مي شد ديدم و پرسيدم كه چه شد كه آنجا نماند. گفت: مي خواستم بمانم اما آنها نخواشتند. پرسيدم چرا؟ گفت: والا روزهاي اول كار زياد بود ولي همه را انجام مي دادم؛ بعد وقت اضافه مي آوردم و لا بلاي كار اداري به كارهاي شخصي خودم هم مي رسيدم؛ به فكرم رسيد كه پرونده هاي قديمي را هم يك نگاهي بيندازم.
به مواردي برخوردم كه ناجور بود. پيش مدير عامل رفتم و ماوقع را گفتم. ايشان خيلي تقدير و تشكر كرد و بعد از يك هفته هم گفت كه ما ديگر كار زيادي نداريم و شما بهتر است دنبال شغل ديگري بگرديد. والا خودم هم نمي دانم چه شد.
آن پير با تجربه نگاهي به او كرد و گفت: پسر جان ! آدمهاي مثل تو وقتي به اين جور جاها ميرن؛ بعد از كار اداري با تخماشون ور ميرن... بعد خسته ميشن و شروع مي كنن به ور رفتن با تخمهاي سازمان... خب اونا هم دردشون ميگيره ديگه..! يكي با تخمهاي تو ور بره خوبه..؟!
به نظر ميرسه اين آقا هم از زور بيكاري با چيزايي ور رفته كه نبايد ميرفته.. شايدم علاقه به كار بوده.. بالاخره هر كي يه كرمي داره ديگه.. به پول و سواد و اينجور چيزام فكر نمي كنم باشه..
جواب - اقا جان. حکايتي که با اون همه زحمت تعريف کردي با اين ماجرا منطبق نيست. هر دو را لوث کردي.. ولي ممنون..
nasim:
irani ha hamej bayad nafare aval dar khallaghiat va noavari bashand hatta be gheimate aberoorizi!
merc hadi jan.
Arman:
BE AMSAL-E SIRUS BEHAIN/
MOTA'ASSEFANEH HAMIN AQALLIYAT-E 5-10 DAR % BA HEMAAYAT-E GALLEH'HAYE TA BE DANDAN MOSALLAH-E PASDAAR-O BASIJ VA HEZARAN AKHOUND-E QADDAREH -BAND-E AHD-E HAJARI,BE YARI-YE BE ESTELAH "HONARMANDAN"-E FORSAT-TALABE Va MOZDOUR AZ QOMAASH-E KIAROSTAMI,MOHMALBAF VA ...ZENDEGI VA AYANDEYE 10 HA MILYON IRANI RA BE SIAHI VA NABOUDI KASHANDEH AND.
BE QOL-E SHA'ER VA MOTAFAKKER-E FARANSAVI (BA POUZESH KE ESMASH DAR KHATERAM NIST):.
VAZIFEYE YEK SHA'ER VA HONARMAND,MOBAREZEH VA TASHVIQ-E SETAM-KASHAN VA BARDEGAN BE QIYAM BAR ZEDDE SETAM-GARAN AST..
BA SALAM BE JANAB-E HADI KHORSANDI-YE FARZANEH VA TAMAM-E HAMVATANAN-E MOBAREZ VA SHARAFATMAND
ARMAN-HANARMANDI DAR TAB'ID.
Bahman:
از فرط عصبانیت و افسوس مانده بودم چکار کنم.بی اختبار رفتم در گوشه سمت چپ، کلیک کردم روی شعر نقشه جغرافیا. واقعا دلم برای کشورم سوخت. این قدر که در این سی ساله بدنام شده است. همین امروز هم در سازمان ملل برای انومین بار به دلیل نقض حقوق بشر محکوم شد. حالا، در این میان، یک جنایت بزرگ فرهنگی نیز به اسم ایران تمام می شود. چیزی شبیه تخریب مجسمه های بودا توسط طالبان. کتاب ها به جهنم، چرااسم میهنم این طور ارزان خراب می شود. اگر دلتان تسکین می خواهد شما هم بروید شعر نقشه جغرافیا را بخوانید.
ali:
هادی جان انهایی که هرکس اعتراضی علیه پادوهای رفسنجانی مثل همین کیارستمی که می گوید اقای احمدی نژادمن تورا دوست دارم ولی رایم رابیسکویت واربه اکبرمصلحت می دهم می گفتندخفه کیارستمی افتخارنصیب ماایرانیان کرده حالا درقبال این بی ابرویی ودزدی چراخودشان ساکت شده اند
7534:
پاراگراف اوّل و پنجم صفحه فارسی بی بی سی که به آن رجوع داده شده، نوشته بی بی سی و بقيه صرفاً ترجمه های انتخابی از خبر روزنامه گاردين است.
در پارگراف اوّل آمده: "دادگاهی در بریتانیا به اتهام یک ایرانی رسیدگی می کند که متهم است …". پارگراف پنجم مربوط به "جويا شدن نظر آقای حکيمزاده در باره اين اتهامات" است. حکيمزاده برای صدور حکم (احتمالی زندان) به دادگاه احضار شده، بی بی سی هنوز او را متّهم و نه مجرم جلوه ميدهد.
در جای ديگر با تحريف در ترجمه آمده که حکيمزاده "در دادگاهی در لندن برای توضيح در اين مورد حاضر می شود". اضافه کردن "توضيح" که در متن اصلی نيست، دوباره سعی در کم اهمّيت نشان دادن موضوع دارد.
بهتر نيست برای دانستن اصل اخبار به منابع موثق و معتبر رجوع داده شود؟
نا گفته نماند که سايتهای پرمراجعه هم يکسان عمل کرده اند يا موضوع را مسکوت گذاشته اند. شايد در ميان از ما بهتران بعضی"بنيادها" و اشخاص "بهترتر" هستند.
آدرس صفحه گاردين:
http://www.guardian.co.uk/books/2008/nov/21/british-library-sues-iranian-academic
Ali reza:
salam ostad!
khili bahal bod,merci
Reza
Ali reza:
salam ostad!
khili bahal bod,merci
Reza
بابک دربندی:
تو در وى همان عيب ديدى كه هست ز چندان هنر چشم عقلت ببست
يقين بشنو از من كه روز يقين نبيند بد مردم نيك بين
يكى را كه فضل است و فرهنگ و راى گرش پاى عصمت بلغزد ز جاى
به يك خرده مپسند بر وى جفا بزرگان چه گفتند؟ خُذْ ما صَفا
بود خار و گل با هم اى هوشمند چه در بند خارى؟ تو گل دسته بند
كه را زشتخويى بود در سرشت نبيند ز طاووس جز پاى زشت
صفايى به دست آور اى خيره روى كه ننمايد آيينه تيرهروى
طريقى طلب كز عقوبت رهى نه حرفى كه انگشت بر وى نهى
منه عيب خلق اى فرومايه پيش كه چشمت فرو دوزد از عيب خويش
... تو نيز اى عجب هر كه را يك هنر ببينى، ز ده عيبش اندر گذر
نه يك عيب او را برانگشت پيچ جهانى فضيلت برآور به هيچ
جواب -
البته سعدي اين را براي دفاع از دزد تيغزن کتاب هاي قديمي نسروده. خصوصاً هنرهائي که جنابعالي در سارق مربوطه مي بينيد به چشم آدم هاي ديگر نميايد. ضمنا اين شعر را براي رئيس دادگاه و مسئولان داغدار کتابخانه بفرستيد. ايشان تحصيلرده هاروارد هم هست اما به قول سعدي قضيه گردکان و گنبد است. ممنون.
سیروس به آیین- آژنده-:
آقای خرسندی عزیز
محض نمونه یک هنرمند دیگر در ردیف کیارستمی را نام ببرید، جون مینویسد تیپ کیارستمی، باید دست کم یک جوخه را بتوانید فراهم کنید. خوب شد ننوشتید لشگر.
هادي - راست هم ميگي. ممکن است همين يک نمونه را بيشتر نداشته باشيم.
اسد:
سلام هادی بسیار عزیز,
چند کلام در باره نوشته پایین نوشتهام. خوشحال میشوم اگر نگاهی به آن بیاندازید. ممنون
http://pardeh.blogspot.com/2008/11/blog-post_23.html
- عزيزجان. عوضي فرستادي به اين زير. بهر حال سانسور نشد!
محمد حنيف:
ايشان برادر ناتني سردار صادق محصولي وزير محترم نفت ميباشندو اينگونه اعمال در خانواده آنها موروثي يا بقول خارجيها ژنتيك است. پدر ايشان مانند فتحعلي شاه قاجار صيغه زياد داشته است. ساير برادران و خواهران صادق خان محصولي در گوشه و كنار دنيا و در جمهوري اسلامي زيادند ولي براي عادي سازي فاميل خود را عوض كرده اند.
Faride:
Astakhforollahvatobealayh,Dozdi,Biaberoei, Bisharafi, khiyanat, Hasha zadan, anham dar beyne abvabjameiye jomhoriye..........?
abada abada,aslan harfesham nazanid
Faride
reza azari:
رژیم ضد انسانی و ضد فرهنگ وهنر جمهوری اسلامی که ایران را به لجن کشانده در بیشترنقاط دنیا دکه های ............ از نوع همین دکه میراث ایران با پول مردم زیر خط فقر ایران به راه انداخته و ریاست این دکه های .......... راهم به چند تن از مزدوران و دزدان خود امثال همین فرهاد حکیم زاده سپرده تا این دزدان در خارج به اسم حمایت ازمیراث ایران از هنرمندان رژیم امثال کیارستمی که قلبش را در نمایش انتخاباتی رژیم به پاسدار احمقی نژاد هدیه کرد ورای اش به اخوند حیله گر رفسنجانی دعوت کنند. اصولا ماهیت وذات افرادی نظیر حکیم زاده که با رژیم ضد انسانی اخوندی همکاری میکند ارتجاعی وعقب افتاده می باشد حال فرقی نمی کند که این افراد تحصیل کرده باشند یا نه! رژیم تروریستی اسلامی نظیر دکه میراث ایران و افرادی مثل حکیم زاده در امریکا زیاد دارد .........................
قاصم:
این برادر حکیم زاده ، حکماً ترشی خورده که استعدادش هرز رفته .اگه از دولت پنجم هم شروع کرده بود ، تو دولت نهم هیچ هم که نشده بود ، حد اقل وزیر نفتی
دارائی یی ، چیزی شده بود .حیف ازین همه هوش واستعداد
که دود شد رفت هوا !!
سلام هادي جان
دوستي داشتم كه در كارش (بازرگاني بين المللي) بسيار تخصص داشت و به آن كار هم عشق مي ورزيد. او را با سلام و صلوات در يكي از اين زير مجموعه هاي "بنياد ها" استخدام كردند. دو سه ماهي نگذشته بود كه اخراجش كردند.
روزي او را نزد يك بزرگتر سرد و گرم چشيده كه استاد ما هم محسوب مي شد ديدم و پرسيدم كه چه شد كه آنجا نماند. گفت: مي خواستم بمانم اما آنها نخواشتند. پرسيدم چرا؟ گفت: والا روزهاي اول كار زياد بود ولي همه را انجام مي دادم؛ بعد وقت اضافه مي آوردم و لا بلاي كار اداري به كارهاي شخصي خودم هم مي رسيدم؛ به فكرم رسيد كه پرونده هاي قديمي را هم يك نگاهي بيندازم.
به مواردي برخوردم كه ناجور بود. پيش مدير عامل رفتم و ماوقع را گفتم. ايشان خيلي تقدير و تشكر كرد و بعد از يك هفته هم گفت كه ما ديگر كار زيادي نداريم و شما بهتر است دنبال شغل ديگري بگرديد. والا خودم هم نمي دانم چه شد.
آن پير با تجربه نگاهي به او كرد و گفت: پسر جان ! آدمهاي مثل تو وقتي به اين جور جاها ميرن؛ بعد از كار اداري با تخماشون ور ميرن... بعد خسته ميشن و شروع مي كنن به ور رفتن با تخمهاي سازمان... خب اونا هم دردشون ميگيره ديگه..! يكي با تخمهاي تو ور بره خوبه..؟!
به نظر ميرسه اين آقا هم از زور بيكاري با چيزايي ور رفته كه نبايد ميرفته.. شايدم علاقه به كار بوده.. بالاخره هر كي يه كرمي داره ديگه.. به پول و سواد و اينجور چيزام فكر نمي كنم باشه..
جواب - اقا جان. حکايتي که با اون همه زحمت تعريف کردي با اين ماجرا منطبق نيست. هر دو را لوث کردي.. ولي ممنون..
(November 29, 2008 8:03 PM)