امیدوارم رد نشویم!
پریروز دو تا جوان آمدند یک دوربین فسقلی داشتند گفتند از یک بخشی از سازمان ملل آمدهایم که به مناسبت سالگرد اعلامیه حقوق بشر یک چیزی بگی. مام دلشان را نشکستیم. گفتیم لابد میخواهند با هم حال کنند ما را گذاشته اند وسط! (دختر ایرانی؛ پسر ترک. مودب و هوشیار البته) نشستیم یک چراغ گذاشتیم دو کلام گفتیم. صبحی دیدم توی یوتیوب آمده و بالاترین زده که پیام فلانی به ملت ایران! ای بابا! خوشم آمد البته اما اگر میدانستم اینقدر انعکاس وسیع و سریع دارد یک حرف های گندهای حفظ میکردم. یک لباسی عوض میکردم. (البته نمیکردم!)
معلومم شد در همین حال که ما داریم خیلی جریانات را یکدستی میگیریم، یک عده دارند کار میکنند. یک عده احساس مسئولیت دارند و یک برنامههای حقوق بشری را پیش میبرند. در ایران جوانها یکجور، در خارج یکجور. ملت! داریم به یک جائی میرسیم. امیدوارم رد نشویم!! (کاشکی این پیام را داده بودم. مفیدتر و مختصرتر)