غزلی در رابطه با تحریم
یار اگر بر صحنه میکوشد پی تحریم ما
در پس پرده نماید بوسه ها تقدیم ما
یار اگر بر صحنه میکوشد پی تحریم ما
در پس پرده نماید بوسه ها تقدیم ما
صبحدم بلبل فغان میکرد از تحریم گل
شب صلا در داد که بستان شده تسلیم ما
بر در میخانه ساقی گفت با پیرمغان
کز دو دوزه بازی اینهاست کلاً بیم ما
گفتمش داری خبر از فرش قرمز؟ پیر گفت
قالی ما رفت و اکنون میرود جاجیم ما
ملتی یکپارچه، یکرنگ، میبایست بود
سبز و زرد و سرخ و آبی کی کند تقسیم ما؟
پر شده بشقاب ما هر شب ز پارازیت او
با «تلهاستار» هم کاری نشد تنظیم ما
سوت داور در چمن برخاست و فوروارد گفت:
از چه در آفساید دولت گل زده بر تیم ما
کس نخارد پشت تو جز ناخن انگشت تو
شاعری با مصرعی خوش میدهد تعلیم ما
گفت آن رانندهی خبره: نمیدانم چرا
بوکسوواد افتد گهی در طایر تصمیم ما
سال تازه سال پیروزی حق بر باطل است
نور بیرون میزند از صفحهی تقویم ما
هادیا برنامهی خود را کمی پرنور کن
گر ترا هم برق کافی میرسد از سیم ما