پيوند يهودي و عرب و جنجال در کشتي آلاسکا !
من احساس دلبستگي يهوديهاي همهي کشورها را به اسرائيل - حداقل به عنوان خانهي اميد - درک ميکنم. اما اينکه انسان ايراني به اندازهي آدم حسابيهاي اسرائيلي با جنايات دولت اسرائيل مخالف نباشد، حيرت ميکنم. اينکه نخواهد يک کلمه از سياست خشن و غيرانساني زمامداران تلآويو بشنود که گاه سربازانشان هم از دستوراتشان در کشت و کشتار تمرد ميکنند، خيلي حرف است.
در آستانهي «روز قدس» جمهوري اسلامي و در برخورد با سيستم جنايتکاري که ميخواهد کشور مدرني مثل اسرائيل را از نقشهي دنيا حذف کند! (حرامشان باشد سلاحهائي که از اسرائيل گرفتند) و در محکوميت انتحاريهاي نادان فلسطيني، دوکلام آمدم در کروز آلاسکا (کشتي تفريحي در سفر يکهفتهاي) بگويم که با عکسالعمل عاميانه و بيخردانهي آقائي در تاريکي سالن بزرگ رو به رو شدم.
البته که با اشاره به آدمکشي دولت اسرائيل و در حمايت از روشنفکران اسرائيلي آغاز کردم و باقي حرفهايم را هم زدم اما ديگر عصبانيت جاي طنز را گرفته بود. برگرديم به طنز:
اين سرودهي من تاريخ 6 ژوئيه 98 را دارد. از آرشيومان ناخنک زدم:
خبرگزاريها خبر داده بودند از پيوند موفقيتآميز کليه بين يک يهودي و يک عرب فلسطيني:
یهودی و عرب پیوند خوردند
بهم از حیث کلیه بند خوردند
شنیدم هردو میخواندند خوشحال
که با این کلیههای تازه امسال
به بازیهای ناجور سیاسی
به هرچه حقههای دیپلماسی
به هر بامبول که یاسر دربیارد
به هر دامی که بنیامین گذارد
به رفتار فریبای کلینتون
به دیدار پاریش و لندن و بن
به استثمار خلق از سوی حکام
به قانون جدائی بین اقوام
به هرچه اختلافات نژادیست
به هرکه باعث این نامرادیست
به هرچه ما از آن آزرده باشیم
از این پس میشود راحت بشاشیم!
و شما آقاي محترم! اگر نميتوانيد همراه آنان باشيد اقلاْ برويد کنار به شما نپاشد!