بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

يكشنبه 5 دي 1389

رباعیات تازه

ديدم که شبيه هرچه لات است طرف
آشفته ز جمله ي جهات است طرف
گفتم بروم مگر که رامش بکنم
گفتند نرو که ديپلمات است طرف
-----------------------
در سالن آن حراج، الماس ِ تکي
ميرفت فروش، نرخ آن تا فلکي
«اين مال من است، ره دهيدم به درون»
ناليد ز پشت در پناهندهکي

--------------------
روزي که به خاک تيره پنهان بشوي
شايد که گياهي از گياهان بشوي
از خاک تو گر سر بزند تنباکو
با اينهمه وزن، دود قليان بشوي
------------------
در طي قرون اينهمه راه آمده ام
يکراست به اين فرودگاه آمده ام
بعد از عمري دربه دري دانستم
من با پرواز اشتباه آمده ام

---------------------
«آن قصر که جمشيد در او جام گرفت»
از بانک براي قسط آن وام گرفت
پرداخت که شد وام طويل المدت
جايش به خوشي حجت الاسلام گرفت
---------------------
از مال جهان مرا نه نقدي، نه چکي
ميليون که به جاي خويش، حتي نه يکي
وقتي به سلامتي ز دنيا رفتم
بر سنگ مزارم بنويسيد زکي

---------------------
نیرو گیرد خصم، مرتب از نفت
شد ملت ما زار و معذب از نفت
تو فکر جدا کردن دین از دولت
من فکر جدا کردن مذهب از نفت
----------------------
----------------------
در زیر عبا گذشته را دیدم رفت
آن سنگ تراشیده ی جاویدم رفت
شیخی دیدم که شق و رق در راه است
ای وای ستون تخت جمشیدم رفت

--------------------
--------------------
حکمي که به جعفر پناهي دادند
بر ظلم حقير خود گواهي دادند
چون متهم هيچ گناهش ديدند
اين حکم به جرم بي گناهي دادند

 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی