شنیدم برًه را شیخ بزرگی
سعدی و هادی
----------
نقل از کتاب زیرچاپ «شادنامه»
(برگزیده ها ی خرسندی)
---------------------
سعدی فرماید:
شنیدم گوسفندی را بزرگی
رهانید از دهان و چنگ گرگی
شبانگه کارد بر حلقش بمالید
روان گوسفند از وی بنالید
که از چنگال گرگم در ربودی
چو دیدم، عاقبت گرگم تو بودی .... (و حالا:)
----------------------
شیخ و برًه
-------
شنیدم برًه را شیخ بزرگی
رهانید از دهان و چنگ گرگی
شبانگه پیش بر پشت اش بمالید
روان برًه هک از وی بنالید
که آن گرگی که قصد کشتنم داشت
اقلاَ مثل تو ( ..... ام) نمیذاشت!
---------------
از آنجا که متاسفانه کتاب شعر من به دست همه ی دوستاران نمیرسد، به اشتراک گذاشتن و به اصطلاح
Share کردن آن شاید اقدامی فرهنگی حساب شود. (نقطه چین بیت آحر را برای خجالتی ها گذاشتم و گرنه به نظر من کون نقطه چین ندارد!)