خودارضايی غذایی
خودارضايی غذایی
-------------------
آی قصه قصه قصه - نون بی پنیر و پسته
پنیر چی شد؟ گرون شد - از بودجه مون فزون شد
پسته چی شد؟ گرونتر - از بودجه مون فزونتر
پس نون خالی خوردیم - با پز عالی خوردیم
آبروداری کردیم - صیغه شو جاری کردیم
صیغه ي مرغ و ماهی - قبول باشه الهی
صیغه ی کوفته ریزه - بخور نذار بریزه
صیغه ي ران بره - بچسب نذار که درره
دعای آشته رشته - آقا خودش نوشته
اگر که گشنه هستی - چرا غمین نشستی؟
چاره ش خودارضائیه - یک کار رویائیه
تو رختخواب ولو شو - محوعدس پلو شو
بعدش بکن مجسم - ششلیک و چنجه با هم
کوبیده روبکش سیخ - برگ-و بگیرش از بیخ
خیال بکن حسابی - غرق چلوکبابی
دستتو بمال به صابون - یا چیزی چربتر از اون
رو شیکمت بکش دست - بگو چقدر غذا هست
آبگوشت چرب و چیلی - دل میره قیلی ویلی
بخور کدو بادمجون - سبزی پلو، فسنجون
کوکو و کتلتو باش - با افتخار بخور آش
قیمه رو مفتخر کن - روی پلو دمر کن
جفت بکن پاهاتو - بمال بهم لباتو
با چشم های بسته - خوابیده و نشسته
دستو عقب-جلو کن - هی حرکت رو نو کن
کباب، چلو، جوجه، پلو - عقب، جلو، عقب، جلو
بمال، بمال، چه عالی - سلف سرویس خیالی
نرمش قهرمانی - بزن تا میتوانی
غرق عرق که بودی - ارضا میشی به زودی
وقتی آروم بگیری - خیال بکن که سیری
آی قصه، قصه، قصه - مستضعفه نشسته
لنگ ناهار و شامه - دعاگوی امامه
میگه چه انقلابی-عجب چلوکبابی
گوشتش برام ضرر داشت - رهبر تمامو برداشت
چه سیخی داشت کبابش - چه جور بدم جوابش
ما خلق خود کفائیم -سیخ خور بی صدائیم
اتل متل توتوله - حرف بزنی، گلوله
---------------------------------