مسلمان مرده
مسلمان مرده
ندانم این مسلمان مرده، مقتول است یا قاتل
کجا بوده؟ به محبس؟ یا زیارت؟ جبهه؟ یا منزل؟
سرش را من بریدم یا رییس جمهور آمریکا؟
کلاهش در حلب افتاده یا بغداد یا موصل؟
اگر گویند بمب شیمیایی کشته است او را
اساس انفجارش گاز مذهب بوده یا خردل
ندانم کار سوریه ست یا روسیه قتل او
گمانم از دو جانب خورده باشد، خارج و داخل
اگر گوینده ی اخبار سی.ان.ان خبر دارد
چرا آمار ناقص داد با آرایش کامل
گمان خودکشی؟ هان؟ انتحاری بوده یا عاصی؟
!کسی را هم بله؟ یا نه، خودش را کشته بی حاصل
خودش یعنی سر خود را بریده؟ میشود آیا؟
بدون آینه این کار خیلی میشود مشکل
مدافع یا مزاحم؟ شیعه یا سنی؟ عرب؟ افغان؟
هویت با جسد گم شد، میان خون، میان گل
چه فرقی میکند اما، که بوده از جهانسوم
چه درکی میکند این را الن دیویدسون* جاهل
نشد جغرافیا هرگز ملاک داوری، ابله
که همشهری ست در اینجا بلر با برتراند راسل
زمان پوشیده از وحشت، زمین پوشیده از کشته
در این سونامی خونین نه دریا امن و نه ساحل
زمین گلف اما سبز خوشرنگیست، به به به
ببین توپ سفیدش را، گهی سر میخورد، گه قل
«کجا دانند حال ما سبکساران ساحلها»
«شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل»
ابی** جان یاری ام ده تا به پایان آید این چامه
تو و بی مرزی دانش، من و این طبع ناقابل
---------------------------
* همسایه روبروئی ما در لندن
** دکتر ابراهیم هرندی که دوست میدارد ابی باشد و در چند مورد این سروده نظر کارشناسی داده ست
---------------------------
بیست و چهار فروردین - سیزده آوریل دوهزار و هفده