کفش صورتی
کفش صورتی
از زبان آزیتای کوچولو:
----------------
در کارخانه ای که پدر کار میکند
جای حقوق، کارگران را کتک زدند
خارج ز وقت هم پدرم کار کرده بود
حق اضافه کار، اضافه دو چک زدند!
بابا! بدون ناله بیا پیش دخترت
من باز بی خیال شدم رخت و کفش را
خواهم نه دامن گلی و کفش صورتی
نه آن رخ تکیده ی سرخ و بنفش را!
بابا! به کارخانه نکن صحبت از حقوق
مادر نشسته و نگران چشم بر در است
از بهر پانسمان تو آماده ایم ما
اما کتک نخورده بیایی که بهتر است!
------------
هادی - ۵ مهر ۱۳۹۶- ۲۷ سپتامبر