شعری درباره ی تملق-مالی جناب آقای مهاجرانی از امام راحل
httphttps://www.youtube.com/watch?gl=US&hl=uk&v=XyJz-dxK-yQ
این کلیپ ویدیویی ۱۲ سال است که روی یوتیوب است. خانم مهشید امیرشاهی، نویسنده ی بزرگ از یکی از شعرهای من خوشش آمده و به زیبایی آن را خوانده است. آقای نیما مینا، استاد دانشگاه لندن (سوآس) فیلم آن را گرفته.
قضیه برمیگردد به جمله ی توصیفی جناب آقای عطاالله مهاجرانی وزیر ارشاد اسبق در باره ی امامخمینی:
«چراغ صاعقه، خاکستر سرودش بود» که خود یک مصراع شعر فراموش نشدنی است.
امام ما که جهان کُرک تار و پودش بود
قيام روز قيامت خم قعودش بود
سحر به چشمک او زرپ نصف شب ميشد
به يک اشاره ديگر افق عمودش بود
به فرق عالم و آدم چنان نهالي کاشت
که آتش دل ياران بخار کودش بود
اگرچه آخر شب ها دماغ خود بگرفت
سه تاي بحرخزر فين صبح زودش بود
ز فوت خويشتن آتشفشان بپا ميکرد
اگر که حوصله ميکرد و توي مودش بود
بوقت جنگ هزاران کلاهک اتمي
سوار هم شده نصف کلاهخودش بود
اگر که يک پک کوچک به مارلبورو ميزد
عراق و اردن و ترکيه غرق دودش بود
شهاب ثاقب اگر سنگ فندکش ميشد
تکان زلزله آرامش وجودش بود
خلاصه اينکه به حکم وزارت ارشاد
«چراغ صاعقه خاکستر سرودش بود»!